عکس/ ازدواج زوج آمریکایی و هندی در قم
عکس/ ازدواج زوج آمریکایی و هندی در قم
یک زوج آمریکایی و هندی تازه مسلمان شده در روز میلاد امام علی علیه السلام مراسم عقد خود را در حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار کردند
عکس/ ازدواج زوج آمریکایی و هندی در قم
یک زوج آمریکایی و هندی تازه مسلمان شده در روز میلاد امام علی علیه السلام مراسم عقد خود را در حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار کردند
عکس/ ازدواج زوج آمریکایی و هندی در قم
یک زوج آمریکایی و هندی تازه مسلمان شده در روز میلاد امام علی علیه السلام مراسم عقد خود را در حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار کردند
شغل های عجیب و غریبی که در آینده با آنها روبه رو هستیم
در این مطلب می خواهیم چند شغل عجیب و غریب که انسان ها در آینده برای خود انتخاب می کنند را معرفی کنیم
گروه گوناگون «کمال مهر»،در این مطلب می خواهیم چند شغل عجیب و غریب که انسان ها در آینده برای خود انتخاب می کنند را معرفی کنیم.
نتیجه تصویری برای شغل های عجیب آینده
وب
اگر یک قرن پیش کسی به شما می گفت کسانی پیدا خواهند شد که کارشان مثلا برنامه نویسی یا طراحی صفحات وب باشد، آیا کسی پیدایش این مشاغل را باور می کرد و شناختی نسبت به ماهیت آنها می داشت؟
به همین ترتیب پیشرفت فناوری و تکامل جوامع انسانی، باعث خواهد شد که در آینده شاهد به وجود آمدن شغل ها و حرفه های تازه باشیم.در این پست لاپلاس 10 شغلی را با هم مرور خواهیم کرد که در آینده نسبتا نزدیک مثلا در دو دهه بعد رواج پیدا خواهند کرد.
آدمی است دیگر! همیشه دوست دارد که محل زندگی خود را به سبک های مختلف آماده کند. در فیلم Midnight in Paris قهرمان های فیلم شاهد بودند که آدم های هر دوره ای دلتنگ زندگی ساکنان دهه های پیش پاریس می شدند و زندگی در دهه های پیش را پررنگ و لعاب تر و رُمانتیک تر می دانستند.
به شیوه مشابهی هیچ بعید نیست که آدم های دهه، مخصوصا تحت فشار زندگی مدرن و بسیار ماشینی و احتمالا خالی از معنویت دهه ها بعد، هوس کنند که جلوه ای از گذشته مثلا دهه 1980 یا اصلا دهه ای را که ما در آن به سر می بریم، بازسازی کنند و برای این کار به آدم های متخصصی نیاز خواهند داشت که اتاق ها و خانه هایشان را به سبک گذشته بیارایند.
نتیجه تصویری برای شغل های عجیب آینده
جراح از راه دور یا Telesurgeon
همین حالا هم جلوه هایی از پزشکی از راه دور را شاهد هستیم، در دهه های آینده اما این کار بسیار رایج تر خواهد شد. با پیشرفت وسایل دقیق جراحی کنترل از راه دور، احتمالا جراحی ها چه به صورت جراحی های اورژانس بیماران دچار تروما یا جراحی هایی مثل جراحی های زیبایی، از حالت کنونی به درخواهند آمد.
در این صورت احتمالا ما شاهد مسائل جدیدی خواهیم بود:
– بیماران ثروتمندی که خودپسندانه ترجیح می دهند در یکی از مراکز نزدیک پزشکی، توسط بهترین جراحان دنیا عمل شوند.
– یا جراحان چینی که با نصف قیمت، جراحی می کنند و کار و کسب جراحان داخلی را کساد می کنند.
– شاید هم بازار سیاه جراحی های غیرقانونی را شاهد باشیم!
احیاکنندگان طبیعت
هیچ نمی دانیم که در دهه های بعد اصولا طبیعتی هم باقی خواهد ماند یا نه. می توان حدس زد در آن زمان آنقدر مساحت نقاط بکر و دست نخورده طبیعت کم شود که به جای حرفه حفظ محیط زیست، شاهد رونق گرفتن حرفه احیای طبیعت باشیم.
احیاکنندگان طبیعت، احتمالا با داشتن دانش زیست شناسی و ژنتیک پیشرفته و فناوری های نوین تلاش خواهند کرد به صورت محدود برای آدم های دلتنگ، جلوه هایی از طبیعت را ایجاد کنند
طراحان زباله
در ادامه مشاغل کنونی مثل بازیافت زباله و با تکامل دانش هایی مثل مهندسی مواد، احتمالا سر و کله «طراحان زباله» پیدا خواهد شد. حجم زباله در دهه ها بعد بسیار بیشتر خواهد شد و انسانهاای مجبور خواهد شد که توده ها بزرگ زباله را به صورت های جدیدی بیارایند، طوری که تحمل آنها ساده تر شود.
شاید به سبک Wall E!
متخصصان تسهیل پروژه ها
پروژه های آینده بسیار پیچیده تر از پروژه های کنونی خواهند بود و بنابراین لازم است که کسانی پیدا شوند که کارشات تبدیل مراحل متعدد یک کار، به مراحل ساده تر و کمتر بشود. آنها یاوران مدیران پروژه خواهند شد.
راهنماهای سیستم های بهداشتی و درمانی
همین حالا هم شاید به چنین حرفه ای نیاز داشته باشیم. در سیستم درمانی ایران که اصولا خبری از ارجاع و اجرای الگوریتم های از پیش تعریف شده درمانی و بهداشتی نیست، این خود بیماران هستند که انتخاب می کنند بیماری شان به کدام تخصص مربوط است، خود پزشک را انتخاب می کنند و پزشک مربوطه هم تنها از زاویه تنگ تخصص خود، به بررسی بیماری می پردازد. گذشته از آن، اگر عضوی از خانواده شما مبتلا به بیماری شود، عملا اجرای مراحل تشخیصی و درمانی بسیار گیج کننده خواهد بود.
اما صرف نظر از شرایط خاص ما در ایران، در آینده با پیشرفت دانش پزشکی و ایجاد زیرشاخه های فوق تخصصی، روند تشخیص و درمان بیماری ها پیچیده خواهد بود و بیماران و اعضای خانواده آنها نیاز به راهنماهای ویژه ای خواهند داشت.
این راهنماها ترکیبی از دانش پزشکی، مشاوران روانپزشکی و کارشناسان اقتصادی را خواهند داشت و می توانند به خوبی بیماران و اعضای خانواده آنها را راهنمایی کنند.
درمانگرهای سال های پایانی عمر
با افزایش امید به زندگی، سال های پایانی عمر انسانهاا، توأم با شرایط ایستایی خاصی خواهد شد. در این سال ها که ما علیرغم داشتن بیماری های متعدد، همچنان زنده خواهیم بود، کیفیت زندگی کاهش خواهد یافت. پس لازم است که علاوه بر متخصصان کنونی طب سالخوردگی، درمانگرهایی هم به مردم کمک کنند و به آنها در مورد چگونگی گذران مناسب سال های پایانی مشاوره بدهند.
طراحان بازی وارسازی
در دهه های آینده ما نیاز خواهیم داشت که کارها پیشرفته و دشوار آن زمان را با روحیه و نشاط بهتری انجام بدهیم و در این راستا، سر و کله متخصصان بازی وارسازی یا Gamification پیدا خواهد شد.
آنها دنیا را به محیط قابل تحمل تری تبدیل می کنند و ترتیبی می دهند که روند آموختن مهارت ها یا انجام کارها، ساده تر شود، انگیزه انجام کارها را پیدا کنیم و تنش های روزانه ما کم شود.
مشاوران ربات ها
کسانی پیدا خواهند شد که به شما در مورد مدل های بسیار متنوع ربات ها مشاوره بدهند و بتوانند در انتخاب مدل مناسب ربات خانه دار یا مربی توصیه های خوبی کنند.
سرگرم کننده های چندرسانه ای
دی جی ها یا خوانندگان مراسم جشن کنونی را فراموش کنید. در آینده سر و کله کسانی پیدا خواهد شد که برای برگزاری بهتر مراسم ازدواج یا کارزارهای تبلیغ
درخواست خاص یک شهید + عکس
فرازی از وصیت نامه شهید عظیم خانی به همراه تصویری از مزار ایشان در شبکه های اجتماعی منتشر شده است
به گزارش «کمال مهر»؛ تصویری از مزار شهید عظیم خانی به همراه فرازی ار وصیت نامه ایشان در شبکه های اجتماعی منتشر شده است که درخواست آن شهید بزرگوار بر روی مزارش حک شده است. نه یک بار بلکه چند بار باید درخواست این شهید بزرگوار را بخوانیم تا متوجه شویم چطور جبهه برای بعضی ها دانشگاهی بود که بدون گذراندن تحصیلات مقدماتی از آن فارغ التحصیل شدند.
متن درخواست شهید عظیم خانی به این شرح است: روی قبرم گِلی باشد، زیرا در شهرمان کسانی هستند که نان روزمره خود را نمیتوانند پیدا کنند و در زیر سقفهای گِلی زندگی میکنند.
انتهای پیام/
یادداشت/ بهشت و جهنم شورای شهر؛قسمت دوم
شورای اسلامی یا شورای مفاسد انسانی!؟
به گزارش گروه سیاسی «کمال مهر»؛ بعد از گذشت چهار دوره از “مجلس شورای اسلامی شهر و روستا” حلقه مفقوده عملکرد این مکانیزم اداره امور محلی شهر و روستا با بررسی وضعیت این مکان ها به وضوح قابل درک و لمس می باشد و ملاک سنجش عملکرد این مکانیزم در نگاه حاکمیتی، محرومیت زدایی از شهرها و روستاها و پیشرفت و توسعه سطح اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی مردم و مبارزه با مفاسد مالی و اقتصادی است.
حال این سوال مطرح می شود که آیا عملکرد این شوراها در این راستا، خدمت رسانی و محقق کردن اهداف انقلاب اسلامی بوده و یا با نقاب دین با اتصال به جریانهای ثروت و قدرت ،رانت و باندبازی و تامین منافع شخصی، فرصت خدمت به مردم را از کف داده و “مجلس شورای مفاسد انسانی و اقدامات متقابل نظام اسلامی” را تشکیل داده اند!؟
عملکرد یک شورای موفق و به نوعی محقق شدن “مجلس شورای اسلامی شهر و روستا” به معنای حقیقی کلمه، زمانی مفهوم پیدا می کند که فقر و حاشیه نشینی و گسترش راه ها،ارتقاءسطح فرهنگی اجتماعی و خدمات شهری رنگ و بوی دین و اسلام را به خود بگیرد و شهرها و روستاها سرآمد و نمونه عالی از حکومت مردمی و دینی در کشورهای اسلامی باشد.
به آیهی 38 سورهی شورا؛توجه کنید:
والذین استجابوا لربّهم و أقاموا الصلوه و أمرهم شوری بینهم و مما رزقناهمینفقون.
و آنان که امر خدا را پذیرفتند و نماز بر پا داشتند و کارشان را با مشورت یکدیگر انجامیدهند و از آن چه روزیشان کردیم، به فقیران انفاق میکنند.
یکی از معیارهای اصلی شهرهای اسلامی در نگاه دین؛ تعیین سرنوشت توسط خود مردم(نماینده های مردم در شوراها)در جهت برقراری عدالت، نظم و امنیت می باشد تعهدی که نمایندگان مردم در این مجالس باید به آن وفای به عهد نموده و با رفع محرومیت زدایی و ایجاد الگوه های اسلامی در نوع شهرسازی و افزایش سطح آگاهی و ارتقا کیفی فرهنگی و اجتماعی با مولفه های دینی و تحقق عناوینی از این قبیل شهرها و روستاهای اسلامی را ایجاد نمایند.
حال این سوال مطرح می شود که آیا عملکرد شوراها در راستای ملاک ها و معیارهای یک جامعه اسلامی در حال حرکت می باشد؟ براستی تفکراتی که در این مجالس حاکم میشوند چه مقدار اسلامی است!؟ آیا اسلام در ظاهر و باطن افرادی که بر مسند مسئولیت تکیه می زنند واقعی است!؟ پاسخ به این پرسشها بعضاً در عملکرد گذشتگان به وضوح قابل تشخیص می باشد و برای آیندگان درس عبرت.
بله تحقق یک شورای اسلامی و به تبع آن ایجاد شهر و روستای اسلامی در حکومت دینی همانطور که تاکید شد زمانی محقق می شود که نمایندگان مردم یعنی هرآنچه که مردم برای سرنوشت خود رقم زده اند، آینده آنها را خواهد ساخت و این موضوع در ارتباط با نمایندگان مردم در این مجالس میباشد.
ادامه دارد…
یادداشت ؛ قسمت اول/
بهشت و جهنم شورای شهر (1)
به گزارش گروه سیاسی «کمال مهر»؛ بررسی عملکرد شورای شهر بعد از گذشت چهارسال به سادگی قابل بیان نیست آنچه که در یادداشتهای”بهشت و جهنم شورای شهر” قصد داریم حلقه های مفقوده و ماهیت اصلی کار کرد شوراها و بررسی عملکرد منتخبین این دوره چهار ساله و علل کاندیدارتوری برخی از عموم مردم جامعه برای این جایگاه را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
حال چرا “بهشت و جهنم” !؟ آنچه که درخصوص این 2 واژه با مجلس شورای اسلامی شهر و یا روستا ارتباط معنایی پیدا می کند، عملکرد اعضای این مجلس با نوع رفتار در واژه سوم “مجلس شورای اسلامی …” یعنی «اسلامی» بودن این شورا ارتباط دارد؛ همانطور که سعدی می گوید: “مقامات از دو بیرون نیست فردا *بهشت جاودانی یا جهنم” لذا کسب جایگاه خدمت و یا به قولی مقام و منصب آنچنان شاید و باید خالی از حاشیه و سختی نیست! که البته با نگاهی دقیق و عمیق می توان خلعت خدمت را بر دوش مسئولین به وضوح دید!
عملکرد “خوب” برای خدمت به مردم که مطمئناً هم در این دنیا و هم در آن دنیا اجر خواهد داشت، اما “بد” گرچه در این دنیا کمی هم چرب تر و بهتر خواهد بود اما آخرت خوبی نخواهد داشت و “خوب” یا “بد” را هم می توان به طور کامل در شهر “زشتی” و “زیبایی” آن را مشاهده کرد! که چهار سال خدمت به مردم شده است و یا خیانت !؟
البته پذیرش این نکته که اشخاص به چه ملاکهایی در جایگاهی بنام “مجلس شورای اسلامی” جلوس می کنند و یا با چه ملاکهایی حق کاندیداتوری را نصیب خود می کنند تا در آینده شهردار انتخاب کنند و نظارت بر بودجه ها داشته باشند خود داستانی جداگانه می طلبد.
ادامه دارد…
ما از جهان غرب عقب تر نیستیم، از دین اسلام عقب تر مانده ایم
به گزارش «کمال مهر»؛؛ استادپرس نوشت:
یکی از محققان مسلمان اهل سودان مقاله زیبایی نوشت تحت عنوان “آیا من دزدم؟” و در آن به مشکلی اساسی در رفتار اکثر کشورهای اسلامی و کردار مسلمانان اشاره می کند که به علت عدم ایمان و اعتقاد واقعی به برنامه کامل دین اسلام برای زندگی انسانها ، به وظایف و تکلیف خود عمل نمی کنند و به خاطر عملکرد بد خود در انجام امور موفق نمی شوند ، اما با مرور رفتار و کردار مردم کشورهای پیشرفته در می یابیم که تنها دلیل موفقیت آنها فقط یک علت می باشد و آنهم رعایت نکات اخلاقی است که از تعالیم دین اسلام است ولی متاسفانه ما مسلمانان هرکجا که از مسیر مستقیمی که اسلام نشان داده بیراهه رفته ایم قافیه را باخته ایم و به قول معروف از قافله عقب مانده ایم. در حالی که خداوند در قرآن ، رشد و کمال انسان را در سایه «ایمان و تقوا» معرفی کرده است, نه بر پایه «ادعای مسلمانی». اینکه تنها مسلمانی مسلمانان در مدارک شخصی شان پدیدار باشد و بس, دردی را دوا نمی کند. وعقب ماندگی امروز مسلمین هم اگر به همین اندازه که می گویند, حقیقت داشته باشد و یک شعار تبلیغاتی برای تلقین به پس رفت نباشد, ریشه در تنبلی و نخوت برخی از مسلمین, بی عرضگی برخی از سردمداران آنها و همچنین استثمار غرب و خوی استکباری آن دارد.
این محقق برای بیان این مطلب به دو رخداد که برای او پیش آمده است اشاره می کند :
رخداد اول:
او می گوید: زمان امتحانات پزشکی من در ایرلند بود، و مبلغی که برای امتحانات می بایست پرداخت میکردم 309 پوند بود، در صورتی که خرد نداشته و من مبلغ 310 پوند را پرداخت نمودم، امتحانات خود را دادم و بعد از گذشت زمان در حالی که به کشورم سودان برگشته بودم …..
در آن هنگام نامه ای دریافت نمودم که از ایرلند برایم ارسال شده بود. در آن نامه آمده بود که
(شما در پرداخت هزینه های امتحان اشتباه کردید و به جای مبلغ 309 پوند ، 310 پوند پرداخت کردید، و این چکی که به همراه این نامه برای شما ارسال شده به ارزش یک پوند می باشد … ما بیش از حق خودمان دریافت نمی کنیم).
جالب اینجاست که ارزش آن پاکت نامه و نامه ای که در آن تایپ شده بود خود بیش از مبلغ 1 پوند بود!!!!!
اتفاق دوم:
او می گوید که من اکثر اوقات که در مسیر دانشگاه و خانه تردد میکردم، از بقالی (سوپر مارکت) که تو مسیرم بود و خانمی در آن فروشنده بود کاکائو به قیمت 18 بینس میخردم و به مسیر خودم ادامه می دادم .
در یکی از روزها … قیمت جدیدی برای همان نوع از کاکائو که بر روی آن 20 بینس نوشته بود در قفسه دیگر قرار داد.
برای من جای تعجب داشت و از او پرسیدم آیا فرقی بین این دو رقم جنس وجود دارد؟
در پاسخ ، به من گفت :
نه، همان نوع و همان کیفیت است !!
پس دلیل چیست؟!!!
چرا قیمت کاکائو در قفسه ای 18 و در دیگری به قیمت 20 به فروش می رسد؟؟!!
در پاسخ به من گفت :
به تازگی در کشور نیجریه، که کاکائو برای ما صادر میکرد اتفاق جدیدی رخ داده که همراه با افزایش قیمت کاکائو برای ما بود و این جنس جدید قیمت فروش اش 20 بینس و قبلی 18 بینس است.
به او گفتم با این وضعیت کسی از شما جنس جدید خرید نمی کند تا زمانی که جنس قبل کامل به فروش نرود.
او گفت: بله، من آن را می دانم
من به او گفتم: بیا یه کاری بکن همه جنس ها را قاطی کن و با قیمت جدید بفروش با این کار کسی نمی تواند متوجه شود و جنس قدیم از جنس جدید تشخیص دهد.
در پاسخ؛ در گوشی به من گفت ؛ مگه شما یک دزدی ؟؟؟؟
شگفت زده شدم از آنچه او به من گفت و مسیر خودم را پیش گرفتم و رفتم؛ در حالی که همیشه این سوأل در گوش من تکرار می شود و ذهن مرا در گیر کرده است که :
آیا من دزدم ؟؟!!!
این چه اخلاق و کرداری است؟!
در واقع این کردار و رفتار انها ، از تعالیم دین و اخلاق ماست
اخلاق دین ما مسلمانان است
اخلاق اصول ما مسلمانان است
اخلاقی که پیامبر ما حضرت محمد (ص) به ما آموخت.
(ما از جهان غرب عقب تر نیستیم ، از دین اسلام عقب تر مانده ایم )
این متن تلنگر عجیبی در وجودم انداخت و اینک به معنی این آیه شریفه رسیدم که خداوند در قرآن شریف فرموده است ” خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه، هر آنچه در وجودشان هست تغییر دهند”.
انتهای پیام/م
ایران میخواهد قبله اش را از مکه به عراق تغییر دهد!
به گزارش «کمال مهر»؛به نقل از وعده صادق ” ایران طبق عادت همیشگی اش در حرف چیزی میگوید و در عمل عکس آن را انجام می دهد. ایران همیشه افراطی بوده و زیاده روی می کند.
رهبر ایران نیز فتوایی بر جواز حج در مرقد ها و مقامات مقدسه( حرم ائمه و امام زادگان) صادر کرده است.”
شاید شنیدن جملات و ادعای های بالا برای ایرانیان بیشتر شبیه طنز باشد اما جالب است بدانید خبرگزاری الأهرام مصر در حرکتی هماهنگ و تکراری با برخی رسانه های عربی، با طرح مسائل بالا مدعی شد ایران نماد افراط گرایی و انحراف در منطقه است
درحالی که بیش از دو سال است مناطق مسکونی یمن مورد هدف جنگنده های سعودی قرارگرفته و عربستان با حمایت خود از داعش باعث کشته و آواره شدن میلیون ها انسان شده است ، اما این ایران است که به افراط گرایی در منطقه محکوم می شود؛ آن هم بر اساس دروغ پردازی مضحک رسانه ها مبنی بر انتقال قبله از مکه به کربلا و فتوای برگزاری حج در امام زادگان و بقعات متبرکه!
فتوایی که در هیچ کتاب و منبع شیعی یافت نشده و از اساس کذب محض است.
این خبرگزاری ها با طرح مسأله اربعین و اعزام 2 میلیون ایرانی به کربلا موضوع را نه فقط مذهبی بلکه اقتصادی جلوه می دهند و ادعا می کنند که مراجع شیعه با منفعت اقتصادی فتوا بر حضور در اربعین صادر کرده اند! حال آنکه همه بهتر می دانند در ایام اربعین همه خدمات به زائران، رایگان انجام میشود و مساله اربعین مساله جدیدی نیست که از جهت منافع اقتصادی طرح شود
در ادامه نیز علت محرومیت ایرانی ها از حج، کوتاهی حکومت ایران دانسته می شود! در حالی که کارشکنی عربستان و وهابیت عامل محرومیت ایران از این فریضه الهی شد.
اما علت این دروغ پردازی ها و جنجال های رسانه ای در کشور های عربی چیست؟
تا چند سال قبل ، فریضه حج نماد عظمت اسلام و یک پارچگی مسلمانان بود اما چند سالی است که سیل عظیم اربعین حسینی آن هم با جمعیتی بالغ بر بیش از 20 میلیون نفر نه تنها بزرگترین اجتماع در اسلام بلکه بزرگترین اجتماع انسان ها در جهان می باشد.
این رویداد عظیم مذهبی سالیانی است که با سانسور شدید خبری در غرب و کشورهایی مثل مصر و عربستان و… همراه است
اما اکنون پس از آن همه سرپوش گذاری نوبت به تخریب این مراسم رسیده است؛ آن هم با ادعای اینکه شیعه با برگزاری این مراسم دیگر تمایلی به شرکت در حج ندارد!
انتهای پیام/
همزمان با انتشار پیام رهبر انقلاب به مسلمانان جهان به مناسبت فرارسیدن موسم حج صورت گرفت؛
آغاز فعالیت کمپین “#منا_را_فراموش_نمی_کنیم”/ حکام سعودی در حوادث منا و مسجدالحرام، قطعا مقصرند
به گزارش«کمال مهر»؛ در آستانه سالگرد فاجعه منا و به شهادت رسیدن جمعی از حجاج ایرانی در سال ۹۴ کمپینی با عنوان #منا_را_فراموش_نمی_کنیم در شبکه های اجتماعی راه اندازی شده است.
این کمپین ملی با هشتگ های #محکومیت_جنایت_منا_مکه؛ #شهدای_منا؛ #جنایت_آل_سعود؛ #حادثه_منا و #شهدای_منا کار خود را آغاز کرده و در شبکه های اجتماعی در حال چرخیدن است.
علاقه مندان در جهت محکومیت جنایات آل سعود میتوانند از طریق لینک زیر به کمپین مردمی #منا_را_فراموش_نمی_کنیم بپیوندند.
https:/
عه منا در ۲ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی و ۱۰ ذیحجه ۱۴۳۶ قمری همزمان با عید قربان در مراسم رمی جمرات در «خیابان ۲۰۴» نزدیک تقاطع آن با «خیابان ۲۲۳»، در منطقهٔ منا، شهر مکه، عربستان سعودی رخ داد.
تعداد جانباختگان ایرانی در این حادثه ۴۶۴ نفر اعلام شده که تمامی مفقودان حادثه تا تاریخ ۱۶ دی ۱۳۹۴ شناسایی شدند و ۴۲ قربانی دیگر در قبورالشهدای مکه دفن شدهاند در پی این حادثه، ۳ روز عزای عمومی توسط رهبر انقلاب در ایران اعلام شد.
پس از گذشت یک سال از این فاجعه تلخ هیچ اقدامی از سوی دولت آل سعود در جهت التیام بخشی به بازماندگان و دولت هایی که در این فاجعه آسیب دیده اند صورت نگرفته است.
انتهای پیام/
بررسی برخی ویژه گی های فراموش شده مسجد؛
«مسجد» فضای واقعی درک وجود خداست در فضای مجازی گم نشویم!
به گزارش «کمال مهر»؛ مسجد نماد اجتماع مسلمانان و محلی برای احساس وجود خداست، مکانی که به عنوان خانه خداوند یاد می شود و برای درک حقیقت اسلام و یگانگی خداوند آیینها را در خود به اجرا در میآورد ، قداستی ویژهای در بین آحاد مردم مسلمان دارد.
آنچه که در این مقال به آن خواهیم پرداخت گوشه ای از فراموشی برخی از ویژگی های این مکان مقدس در اجتماع مسلمانان بویژه در ایران اسلامی است. فراموشی هایی که بعضاً نقش اصلی مسجد را به حاشیه برده و از کارکردهای آن کاسته است.البته ناگفته نماند جدای از اینکه قداست و جایگاه مسجد از نگاهی دینی دارای ارزش های وصف ناپذیر است؛ نگاه ما در بُعد کارکرد نقش های موثر مانند نقش مردم و متولیان مساجد در احیای این مکان مقدس می باشد.
روحانیت مرکز رونق مسجد
در درجه اول نقش روحانیت در تشکیل اجتماع در مسجد یکی از نقاط کلیدی رونق مساجد می باشد موضوعی که در حال حاضر کارکرد سابق خود را از دست داده است، در گذشته روحانیت با محوریت مسجد با تبلیغ دین و رفع حوائج روحی و معنوی مردم اقدامات گسترده ای را انجام می دادند بطور مثال مسجد پایگاه مردمی بود که در کسب روزی حلال در ارتباط بود، کسبه قدیم در ابتدای روز با رجوع به مساجد در بازارها درس “مکاسب” را با محوریت روحانیت می آموختند و بعد در محل کار خود حاضر می شدند؛ و همچنین تمامی مسائل شرعی مردم با حضور میدانی روحانیت در مسجد شکل میگرفت.
روحانیون نیز حضور در مسجد را یکی از اهداف اصلی خود می دانستند و جامعه را در میدان مسجد تجمیع می کردند که این حال و هوا امروز در مساجد ما کمتر دیده می شود، بدون شک “جهت دهی فکری و هدایت اجتماع مسلمین” به سوی رشد و تعالی در ابعاد فرهنگی اجتماعی و سیاسی در نظام اسلامی باید از مسجد پایه گذاری شود.لذا تحقق یک جامعه اسلامی و پویا مستلزم تمرکز روحانیت در این مکان مقدس می باشد.
خانواده و خانه خدا
«مردم» عنصر بعدی تشکیل دهنده این فضای معنوی و ملکوتی هستند، عنصری که با آگاهی کامل نسبت به ابعاد عقیدتی و اعتقادی دین، می تواند باعث حضور پررنگ در مسجد باشد، همانطور که مردم برای “کعبه” احترام و قرب خاصی را قائل می شوند باید در همین راستا مسجد را که با همان تعبیر در دین مبین اسلام یعنی “خانه خدا” عنوان می شود را احساس و درک نمایند تا با انس و الفت خاصی از فضای آن بهره ببرند. مردم مسلمان در شیوه زندگی خود باید مسیری را طی کنند که از کودکی تا بزرگسالی، حیات معنوی خود را در مسجد رقم بزنند تا به رشد و کمال انسانی دست پیدا کنند.
موضوع فراموش شده دیگر نقش موثر پدر و مادر در حضور فرزندان در فضای معنوی مسجد است و حضور خانواده در مسجد یکی از راه های تشکیل خانواده دینی است، خانوادهای که با بهره گیری از ظرفیت های موجود دراین مکان باعث شکل گیری عقیدتی فرزندان خود شده و پایه های زندگی دینی را رقم خواهد زد و تحقق این آرمان با حضور خانوادگی مردم در این مکان مقدس می باشد که باید اهتمام ویژه ای به این موضوع در جامعه دینی شکل بگیرد.
مسجد ودیعه الهی برای درک وجود خدا / در فضای مجازی گم نشویم
در پایان این وجیزه آنچه که مسلم است “مسجد” عبادتگاه بندگان و خانه خداوند است و باید در جهت ایجاد جامعه اسلامی مسئولین و متولیان امر اقدامات موثری را شکل بدهند اینکه در برهه کنونی شاهد بروز تکنولوژی و بکارگیری ابزارهای آن هستیم، نباید از این موضع غافل باشیم که جامعه انسانی از واقعیت ها به خیال و از فضای حقیقی به فضای مجازی در حال حرکت هستند و در این خصوص نتیجه ترک واقعیتها و دوری از امکان مقدس باعث تحت شعاع قرار گرفتن ماهیت مسجد گردیده است، لذا تدبیر اینکه مردم و خواص در مواجه با تغییر نوع زندگی و حضور در فضای مجازی از فضاهای حقیقی مانند مسجد دور نشوند باید راه حل منطقی و قابل درک و فهم برای مردم ارائه شود که این مهم فقط با تبیین ریشه های اصلی دین و تبلیغ صحیح و جذاب آنرا در جامعه نهادینه کرد. کما اینکه بدون شک با شکل گیری این فضا[ترک مسجد]، خداوند نیز از یاد و خاطره ها دور خواهد شد، این در حالی است که حضور در بعد فیزیکی و احساس حضور خداوند در “مسجد” یکی از نعماتی است که خداوند متعال آن را برای انسان به ودیعه گذاشته است.
محسن رضایی اصل-فعال رسانه و مسائل فرهنگی-کارشناس ادیان و عرفان
انتهای پیام/
دوراهی فرزند و انقلاب؛
هاشمی به دنبال فائزه سقوط میکند یا با برائت خود را نجات میدهد؟
فائزه هاشمی در سخنان جدید خود، حکومت اسلامی که برآیند آرمان امام و شهدا و حاصل انقلاب اسلامی است را به سادگی نفی کرده است. وی با این بهانه که کارگزاران حکومت اسلامی نمیتوانند بهخوبی عمل کنند و در نظر مردم نواقص کار حاکمان به حکومت نسبت داده میشود با اینکه اسلام را دین کاملی میخواند اما اظهار میدارد که حکومت دینی را قبول ندارد. [۱]
سخنان فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی حائز چند محور مهم است که در ادامه بدان اشاره میکنیم:
اول: یکی از ارزشهای خبری که رویدادی را به خبر تبدیل میکند و آن را برای افکار عمومی مهم جلوه میدهد، «شهرت» است. اگر به کارنامه کاری فائزه هاشمی نگاهی بیندازیم موضوع دختر رئیسجمهور پیشین ایران و فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودن وی اصلیترین وجه بارز شخصیت و هویتش را در برمیگیرد. رانتی که وی را وارد دنیای سیاست کرد و او را امروز در صدر مجالس مینشاند تا افاضه کلام کند. درواقع دختر یک رجل سیاسی بودن است که سبب توجه رسانهها به فائزه هاشمی میشود و فائزه به شخصه نه علمی دارد و نه جایگاهی که سخنانش مورد توجه قرار بگیر، نه حرف جدیدی زده است و نه استدلال علمی پشت سر ادعاهای مبتدیش وجود دارد وگرنه چهبسا افرادی که بسیار علمیتر، مستدلتر و موجهتر از او سخن میگویند ولی به این شکل سخنان و آرایشان مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار نمیگیرد.
دوم: انتساب فائزه هاشمی به اکبر هاشمی رفسنجانی و سخنان متناقضی که عموماً در مقابل حکومت دینی بر زبان میراند برای هاشمی که خود سالها بهعنوان رئیسجمهور این حکومت فعالیت کرده و مسئولیتهای کلیدی را در دست داشته است قطعاً هزینههایی در بردارد. فائزه هاشمی عملکرد بد حاکمان دینی را دلیل اصلی عقیده خود یعنی نفی حکومت دینی برمیشمارد. بنابراین این موضوع در اصل به پدر وی نیز بازمیگردد و آبرو، حیثیت، جایگاه و آینده هاشمی رفسنجانی بهعنوان یکی از حاکمان حکومت دینی که مطرح میکند که نزدیکترین فرد به سران نظام است را دچار خدشه میکند.
سوم: بنابر نسبت پدر و دختری این دو و جایگاه انتصابی که هاشمی در حاکمیت دارد، افکار عمومی به دنبال پاسخ و واکنش مناسب وی نسبت به رفتار و اظهارات فائزه هاشمی است. باید دید که هاشمی مانند گذشته رفتار دخترش و خانوادهاش را تأیید میکند، یا اینکه سکوت معناداری اختیار میکند و یا اینکه مانند حضور فائزه هاشمی در محفل فرقه بهائیت که انتقاد بسیاری را به دنبال داشت، هاشمی برای فرار از فشارها به قول آیتالله مکارم شیرازی اعتراض ملایمی نسبت به رفتار دخترش از خود بروز میدهد و چیزکی برای خالی نبودن عریضه و برداشتن اتهام از دوش خود به وی میگوید.
در ماجرای ارتباط فائزه هاشمی با عناصر بهائی وی در مقابل سخنان پدرش که همه داشتهها و شخصیت سیاسی خود را از وی دارد، ایستاد و در مقابل این حرف هاشمی رفسنجانی که گفته بود فائزه اشتباه کرده و باید جبران کند به یک رسانه خارجی گفت که نهتنها اقدامش اشتباه نبوده و از آن پشیمان نیست، بلکه نظام به بهاییان ظلم کرده است.[۲] البته این سه حالت به سابقه و آبروی مانده هاشمی رفسنجانی ضربه میزند و بیشتر شانه خالی کردن از مسئولیت است و نمیتواند افکار عمومی را چندان قانع کند و مشکل و تناقضاتی دیگری را به مشکلات گذشته مواضع هاشمی اضافه میکند.
چهارم: گزینه دیگری نیز پیش روی هاشمی رفسنجانی هست. گزینهای که آبروی باقی مانده هاشمی را حفظ میکند. اعلام برائت از سخنان فائزه هاشمی و توضیح صریح مواضع در مورد حکومت دینی ازجمله گزینههایی است که رفتار مقتضی در چنین شرایطی است. درواقع راهحل اصلی و درستی که هاشمی رفسنجانی در چنین مواقعی باید انجام دهد برخورد مستقیم با سخنان شاذ اعضای خانواده خود با کنار گذاشتن علاقه به فرزند است.
در این راستا، هاشمی با هویت و ماهیت اصیل خود نیز رودررو است و بایستی ماهیت اصلی خود را به جامعه نشان دهد و از این حیث باید منتظر نشست و دید که هاشمی چه رفتاری از خود درباره نفی کلی حکومت دینی که خود بهعنوان یکی از انقلابیون برجسته برای به وجود آمدن آن تلاش و مبارزه کرد، نشان میدهد؟ موضوعی که عیار انقلابی هاشمی را در سالهای کهنسالیاش نشان میدهد و کارنامه سوابق وی را تکمیل میکند.
هاشمی در ابتدای دهه هشتاد درباره فائزه میگوید: فائزه کارش را با ورزش خانمها شروع کرد که کار درستی هم بود. یکی از اشکالات از اول انقلاب این بود که به زنها در ابعاد نیازهایشان توجه نمیکردیم و او به خاطر اینکه این نیاز را فهمیده بود، به دنبال کمک رفت… او مخلص انقلاب است.
هاشمی همچنین درباره اظهارات ضد انقلابی فاطمه هاشمی، دیگر دخترش سکوت کرده و هنوز هیچ موضعی برابر این اظهارات نگرفته است.
فاطمه هاشمی با متهم کردن نظام و همچنین با افشاگری درباره نظام فکری خانواده آقای هاشمی به نقل از پدرش میگوید: “سال ۸۸ هم روزی پدر ما را دورهم جمع کردند و گفتند دو راه برای زندگی جلوی ما هست: یکی اینکه با حکومت و کسانی که تخلف و ظلم میکنند، باشیم و قطعاً شما بهترین زندگی را خواهید داشت؛ اما اگر در کنار مردم قرار بگیرم و از مردم حمایت کنم، شما را اذیت میکنند و به زندان میاندازند و برخوردهای غیرقانونی با شما انجام میدهند و شما باید اینها را تحملکنید و ما هم گفتیم تحمل میکنیم زیرا چیزی جز راه درست در کنار مردم را نمیخواهیم.
[۱] http:/
eghnews.ir/fa/news/574063″ rel="nofollow">http:/
portant;” src="http://narenj.kowsarblog.ir/media/blogs/narenj/image/14696132121765421_532.jpg?mtime=1469613408″ alt="14696132121765421_532.jpg"/>
دوراهی فرزند و انقلاب؛
هاشمی به دنبال فائزه سقوط میکند یا با برائت خود را نجات میدهد؟
فائزه هاشمی در سخنان جدید خود، حکومت اسلامی که برآیند آرمان امام و شهدا و حاصل انقلاب اسلامی است را به سادگی نفی کرده است. وی با این بهانه که کارگزاران حکومت اسلامی نمیتوانند بهخوبی عمل کنند و در نظر مردم نواقص کار حاکمان به حکومت نسبت داده میشود با اینکه اسلام را دین کاملی میخواند اما اظهار میدارد که حکومت دینی را قبول ندارد. [۱]
سخنان فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی حائز چند محور مهم است که در ادامه بدان اشاره میکنیم:
اول: یکی از ارزشهای خبری که رویدادی را به خبر تبدیل میکند و آن را برای افکار عمومی مهم جلوه میدهد، «شهرت» است. اگر به کارنامه کاری فائزه هاشمی نگاهی بیندازیم موضوع دختر رئیسجمهور پیشین ایران و فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودن وی اصلیترین وجه بارز شخصیت و هویتش را در برمیگیرد. رانتی که وی را وارد دنیای سیاست کرد و او را امروز در صدر مجالس مینشاند تا افاضه کلام کند. درواقع دختر یک رجل سیاسی بودن است که سبب توجه رسانهها به فائزه هاشمی میشود و فائزه به شخصه نه علمی دارد و نه جایگاهی که سخنانش مورد توجه قرار بگیر، نه حرف جدیدی زده است و نه استدلال علمی پشت سر ادعاهای مبتدیش وجود دارد وگرنه چهبسا افرادی که بسیار علمیتر، مستدلتر و موجهتر از او سخن میگویند ولی به این شکل سخنان و آرایشان مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار نمیگیرد.
دوم: انتساب فائزه هاشمی به اکبر هاشمی رفسنجانی و سخنان متناقضی که عموماً در مقابل حکومت دینی بر زبان میراند برای هاشمی که خود سالها بهعنوان رئیسجمهور این حکومت فعالیت کرده و مسئولیتهای کلیدی را در دست داشته است قطعاً هزینههایی در بردارد. فائزه هاشمی عملکرد بد حاکمان دینی را دلیل اصلی عقیده خود یعنی نفی حکومت دینی برمیشمارد. بنابراین این موضوع در اصل به پدر وی نیز بازمیگردد و آبرو، حیثیت، جایگاه و آینده هاشمی رفسنجانی بهعنوان یکی از حاکمان حکومت دینی که مطرح میکند که نزدیکترین فرد به سران نظام است را دچار خدشه میکند.
سوم: بنابر نسبت پدر و دختری این دو و جایگاه انتصابی که هاشمی در حاکمیت دارد، افکار عمومی به دنبال پاسخ و واکنش مناسب وی نسبت به رفتار و اظهارات فائزه هاشمی است. باید دید که هاشمی مانند گذشته رفتار دخترش و خانوادهاش را تأیید میکند، یا اینکه سکوت معناداری اختیار میکند و یا اینکه مانند حضور فائزه هاشمی در محفل فرقه بهائیت که انتقاد بسیاری را به دنبال داشت، هاشمی برای فرار از فشارها به قول آیتالله مکارم شیرازی اعتراض ملایمی نسبت به رفتار دخترش از خود بروز میدهد و چیزکی برای خالی نبودن عریضه و برداشتن اتهام از دوش خود به وی میگوید.
در ماجرای ارتباط فائزه هاشمی با عناصر بهائی وی در مقابل سخنان پدرش که همه داشتهها و شخصیت سیاسی خود را از وی دارد، ایستاد و در مقابل این حرف هاشمی رفسنجانی که گفته بود فائزه اشتباه کرده و باید جبران کند به یک رسانه خارجی گفت که نهتنها اقدامش اشتباه نبوده و از آن پشیمان نیست، بلکه نظام به بهاییان ظلم کرده است.[۲] البته این سه حالت به سابقه و آبروی مانده هاشمی رفسنجانی ضربه میزند و بیشتر شانه خالی کردن از مسئولیت است و نمیتواند افکار عمومی را چندان قانع کند و مشکل و تناقضاتی دیگری را به مشکلات گذشته مواضع هاشمی اضافه میکند.
چهارم: گزینه دیگری نیز پیش روی هاشمی رفسنجانی هست. گزینهای که آبروی باقی مانده هاشمی را حفظ میکند. اعلام برائت از سخنان فائزه هاشمی و توضیح صریح مواضع در مورد حکومت دینی ازجمله گزینههایی است که رفتار مقتضی در چنین شرایطی است. درواقع راهحل اصلی و درستی که هاشمی رفسنجانی در چنین مواقعی باید انجام دهد برخورد مستقیم با سخنان شاذ اعضای خانواده خود با کنار گذاشتن علاقه به فرزند است.
در این راستا، هاشمی با هویت و ماهیت اصیل خود نیز رودررو است و بایستی ماهیت اصلی خود را به جامعه نشان دهد و از این حیث باید منتظر نشست و دید که هاشمی چه رفتاری از خود درباره نفی کلی حکومت دینی که خود بهعنوان یکی از انقلابیون برجسته برای به وجود آمدن آن تلاش و مبارزه کرد، نشان میدهد؟ موضوعی که عیار انقلابی هاشمی را در سالهای کهنسالیاش نشان میدهد و کارنامه سوابق وی را تکمیل میکند.
هاشمی در ابتدای دهه هشتاد درباره فائزه میگوید: فائزه کارش را با ورزش خانمها شروع کرد که کار درستی هم بود. یکی از اشکالات از اول انقلاب این بود که به زنها در ابعاد نیازهایشان توجه نمیکردیم و او به خاطر اینکه این نیاز را فهمیده بود، به دنبال کمک رفت… او مخلص انقلاب است.
هاشمی همچنین درباره اظهارات ضد انقلابی فاطمه هاشمی، دیگر دخترش سکوت کرده و هنوز هیچ موضعی برابر این اظهارات نگرفته است.
فاطمه هاشمی با متهم کردن نظام و همچنین با افشاگری درباره نظام فکری خانواده آقای هاشمی به نقل از پدرش میگوید: “سال ۸۸ هم روزی پدر ما را دورهم جمع کردند و گفتند دو راه برای زندگی جلوی ما هست: یکی اینکه با حکومت و کسانی که تخلف و ظلم میکنند، باشیم و قطعاً شما بهترین زندگی را خواهید داشت؛ اما اگر در کنار مردم قرار بگیرم و از مردم حمایت کنم، شما را اذیت میکنند و به زندان میاندازند و برخوردهای غیرقانونی با شما انجام میدهند و شما باید اینها را تحملکنید و ما هم گفتیم تحمل میکنیم زیرا چیزی جز راه درست در کنار مردم را نمیخواهیم.
[۱] http:/
eghnews.ir/fa/news/574063″ rel="nofollow">http:/
portant;” src="http://narenj.kowsarblog.ir/media/blogs/narenj/image/14696132121765421_532.jpg?mtime=1469613401″ alt="14696132121765421_532.jpg"/>
———-امید ————
شاید تو مثل آن وقت ها نگاهمان نمی کنی
دیگر مثل سابق هم، صدایمان نمی کنی؟
انتظار را در حد واژهها مدام بهانه می کنیم
در این بهانه بازار هم ، رهایمان نمی کنی
یوسف را در این بازارها بی بهاء هم نمی برند
چرا صبر را بهانه می کنی،رهایمان نمی کنی
در این زمین دل، کسی یعقوب نمی شود
زلیخا هم نمی شویم، رهایمان نمی کنی!
یعقوب شده ای دگر بوی یوسف نمی دهی
عجب امیدی داری، چرا رهایمان نمی کنی
صفحه شبکه های اجتماعی طرفداران ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، برای قدردانی از سردار حاج قاسم سلیمانی سنگ تمام گذاشتند و با انتشار پست هایی با عناوین مختلف از سردار سلیمانی بخاطر طرح ریزی و فرماندهی عملیات نجات خلبان روسی جنگنده سوخو ۲۴ ساقط شده این کشور توسط ترکیه، صمیمانه قدردانی کردند.
در یکی از این پستها که به سپاس از زحمات این سردار دلاور جمهوری اسلامی نوشته شده، آمده است: “به این قهرمان تعظیم کنید"، در پست های دیگری با اشاره به فرماندهی عملیات نجات خلبان جنگنده روسی توسط سردار سلیمانی، به وی لقبهای “شکارچی شکارچیان” و “ناجی خلبان روسی” داده شده است، همچنین برخی از کاربران روس پست هایی با عنوان “ژنرال، خلبان را نجات داد” و “سرداری که در برابر آب و آتش مقاوم است” به اشتراک گذاشته اند.
یکی از فعالان عرصه رسانه در ایتالیا خانم “تیتزیانا چیاواردینی” استاد دانشگاه و انسان شناس ساکن رم است که در مورد نامه رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان غربی و مقایسه آن با نامه اول صحبت های شنیدنی دارد که خبرنگار بین الملل تیتر یک آنرا تهیه و به شرح زیر می باشد:
– خانم چیاواردینی بسیار تشکر از اینکه باز هم بنده رو پذیرفتین.
– خواهش می کنم. باعث افتخار بندست.
– خانم چیاواردینی خب این روزها بحث داغ، بحث نامه دوم رهبر انقلاب به جوانان غربی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی هست. شما چه صحبتی برای خوانندگان ما دارین؟
– بله. بزارین یک مقدار برگردم به عقب. زمان حملات تروریستی پاریس. دقیقا زمانی که این اتفاق افتاد مطمئن بودم موجی از اسلام هراسی و بازی های کهنه سیاستمداران در راه است و شک نداشتم به انتشار نامه ای از طرف رهبر ایران. من مطمئن بودم که رهبر ایران هوشیارانه در پی مبارزه با جنگی نرم که سیاستمداران دنیا از طریق رسانه ها در حال برنامه ریزی بودند، خواهد بود. که بعد از چند روز نامه منتشر شد و آنرا مطالعه کردم. اگر رسانه ها ی اروپایی و آمریکایی به جای گمراه کردن مردم ، وسیله ای برای آگاه کردن اونها بودن هیچ مشکلی وجود نداشت. اما مشکل از جایی شروع میشه که رسانه ها تحت امر سیاستمداران و سودجویانی قرار داره که تنها بهره سیاسی از اون میبرن و یکی از اونها اسلام هراسیست.
دفعه پیش نقاشی مجله “شارلی ابدو” بهانه ای برای اسلام هراسی شد و این بار حملات تروریستی. بهانه هایی که دلیلشو عواملش بر هیچ کس پوشیده نیست.
– درسته. پس شما انتظار نامه ای از سمت رهبری را داشتین. خب مطمئنا نامه رو خیلی ها خوندن و از اون اطلاع دارن.اما سوال من در اینجا اینکه کدوم بخش از نامه برای شما به عنوان یک خبرنگار و انسان شناس جذاب و گیرا بود؟
– سه یا چهار قسمت رو بسیار پسندیدم. دقیقا زمانی که اسرائیل و آمریکا رو مورد خطاب قرار میدن. تروریسم اسرائیلی و آمریکایی. آنجا که میگوید: « امروزه کمتر کسی از نقش ایالات متحده آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده یا طالبان و دنباله های شوم آن بی اطلاع است» . ایشان به راحتی و با قدرت در مقابل آمریکا و اسرائیل یک تنه می ایستن. راستش من یک ایتالیایی هستم درسته اما ما هم برده های آمریکا و اسرائیل هستیم . ما هم متاسفانه هیچ کاری بدون اجازه این کشورها نمی تونیم انجام بدیم . باور کنین ما هم آزاد نیستیم. به هیچ عنوان!
یا اون قسمت که اذهان رو معطوف به حملات وحشیانه و تروریستی نسبت به فلسطینی ها و سوری ها می کنن که اگر شما یک روز این حادثه را تجربه کردین آنها سالهاست که زیر سایه ترس و وحشت زندگی میکنن.
و یا این قسمت نیز بسیار برای من جذاب بود : «امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایهی ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بیثمر فرو خواهد کاست».
– سوال بعدی من در مورد نامه اول هست. دقیقا یادم هست که اون زمان وقتی از شما سوال کردم که بازتاب نامه در ایتالیا چگونه بود شما راضی نبودین. اینبار چگونه است؟
– بله دقیقا به خاطر دارم. اون بار جواب سوالتون رو صادقانه دادم که زیاد بازتاب گسترده ای در ایتالیا نداشت. شاید یک یا نهایت دو روزنامه در مورد آن صحبت بسیار کوتاهی کردند. اما این بار هم صادقانه جواب شما رو میدم. نامه اول با نامه دوم از لحاظ بازتاب زمین تا آسمان فرق داشت. نامه دوم رهبری به طرز باورنکردنی در حال انتشار است. نامه دوم نسبت به نامه اول شفاف تر و با اهمیت تر است. در نامه دوم با چالش ها و درد و رنج هایی که دنیا به اونها دچار شده روبرو میشیم. با نوشته های نامه دوم می تونیم به راحتی دلیل حملات تروریستی اخیر رو متوجه بشیم و بفهمیم که چه کسایی پشت این حملات بودند . روزنامه ها، وب سایت های خبری، شبکه های تلوزیونی و رادیویی آن را بازتاب گسترده دادند و بحث داغ این روزهای ایتالیاست. و این نشان از جذابیت این نامه در بین مردم و جوانان این کشور است. این نشون میده که مردم نسبت به ایران حساس تر شدن. مردم ایتالیا به این باور رسیدن که ایران کشوری است با پیشینه قوی و قدرتی در منطقه که تنها کشوری که میتواند مسائل خاورمیانه و حملات تروریستی گروهک تروریستی داعش را از روی صداقت نه منفعت حل بکند، ایران است. برای شما برخی از این بازتاب ها رو ارسال می کنم.
– ممنون از شما. پس با صحبت های شما میشه به این نتیجه رسیکی از فعالان عرصه رسانه در ایتالیا خانم “تیتزیانا چیاواردینی” استاد دانشگاه و انسان شناس ساکن رم است که در مورد نامه رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان غربی و مقایسه آن با نامه اول صحبت های شنیدنی دارد که خبرنگار بین الملل تیتر یک آنرا تهیه و به شرح زیر می باشد:
– خانم چیاواردینی بسیار تشکر از اینکه باز هم بنده رو پذیرفتین.
– خواهش می کنم. باعث افتخار بندست.
– خانم چیاواردینی خب این روزها بحث داغ، بحث نامه دوم رهبر انقلاب به جوانان غربی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی هست. شما چه صحبتی برای خوانندگان ما دارین؟
– بله. بزارین یک مقدار برگردم به عقب. زمان حملات تروریستی پاریس. دقیقا زمانی که این اتفاق افتاد مطمئن بودم موجی از اسلام هراسی و بازی های کهنه سیاستمداران در راه است و شک نداشتم به انتشار نامه ای از طرف رهبر ایران. من مطمئن بودم که رهبر ایران هوشیارانه در پی مبارزه با جنگی نرم که سیاستمداران دنیا از طریق رسانه ها در حال برنامه ریزی بودند، خواهد بود. که بعد از چند روز نامه منتشر شد و آنرا مطالعه کردم. اگر رسانه ها ی اروپایی و آمریکایی به جای گمراه کردن مردم ، وسیله ای برای آگاه کردن اونها بودن هیچ مشکلی وجود نداشت. اما مشکل از جایی شروع میشه که رسانه ها تحت امر سیاستمداران و سودجویانی قرار داره که تنها بهره سیاسی از اون میبرن و یکی از اونها اسلام هراسیست.
دفعه پیش نقاشی مجله “شارلی ابدو” بهانه ای برای اسلام هراسی شد و این بار حملات تروریستی. بهانه هایی که دلیلشو عواملش بر هیچ کس پوشیده نیست.
– درسته. پس شما انتظار نامه ای از سمت رهبری را داشتین. خب مطمئنا نامه رو خیلی ها خوندن و از اون اطلاع دارن.اما سوال من در اینجا اینکه کدوم بخش از نامه برای شما به عنوان یک خبرنگار و انسان شناس جذاب و گیرا بود؟
– سه یا چهار قسمت رو بسیار پسندیدم. دقیقا زمانی که اسرائیل و آمریکا رو مورد خطاب قرار میدن. تروریسم اسرائیلی و آمریکایی. آنجا که میگوید: « امروزه کمتر کسی از نقش ایالات متحده آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده یا طالبان و دنباله های شوم آن بی اطلاع است» . ایشان به راحتی و با قدرت در مقابل آمریکا و اسرائیل یک تنه می ایستن. راستش من یک ایتالیایی هستم درسته اما ما هم برده های آمریکا و اسرائیل هستیم . ما هم متاسفانه هیچ کاری بدون اجازه این کشورها نمی تونیم انجام بدیم . باور کنین ما هم آزاد نیستیم. به هیچ عنوان!
یا اون قسمت که اذهان رو معطوف به حملات وحشیانه و تروریستی نسبت به فلسطینی ها و سوری ها می کنن که اگر شما یک روز این حادثه را تجربه کردین آنها سالهاست که زیر سایه ترس و وحشت زندگی میکنن.
و یا این قسمت نیز بسیار برای من جذاب بود : «امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایهی ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بیثمر فرو خواهد کاست».
– سوال بعدی من در مورد نامه اول هست. دقیقا یادم هست که اون زمان وقتی از شما سوال کردم که بازتاب نامه در ایتالیا چگونه بود شما راضی نبودین. اینبار چگونه است؟
– بله دقیقا به خاطر دارم. اون بار جواب سوالتون رو صادقانه دادم که زیاد بازتاب گسترده ای در ایتالیا نداشت. شاید یک یا نهایت دو روزنامه در مورد آن صحبت بسیار کوتاهی کردند. اما این بار هم صادقانه جواب شما رو میدم. نامه اول با نامه دوم از لحاظ بازتاب زمین تا آسمان فرق داشت. نامه دوم رهبری به طرز باورنکردنی در حال انتشار است. نامه دوم نسبت به نامه اول شفاف تر و با اهمیت تر است. در نامه دوم با چالش ها و درد و رنج هایی که دنیا به اونها دچار شده روبرو میشیم. با نوشته های نامه دوم می تونیم به راحتی دلیل حملات تروریستی اخیر رو متوجه بشیم و بفهمیم که چه کسایی پشت این حملات بودند . روزنامه ها، وب سایت های خبری، شبکه های تلوزیونی و رادیویی آن را بازتاب گسترده دادند و بحث داغ این روزهای ایتالیاست. و این نشان از جذابیت این نامه در بین مردم و جوانان این کشور است. این نشون میده که مردم نسبت به ایران حساس تر شدن. مردم ایتالیا به این باور رسیدن که ایران کشوری است با پیشینه قوی و قدرتی در منطقه که تنها کشوری که میتواند مسائل خاورمیانه و حملات تروریستی گروهک تروریستی داعش را از روی صداقت نه منفعت حل بکند، ایران است. برای شما برخی از این بازتاب ها رو ارسال می کنم.
– ممنون از شما. پس با صحبت های شما میشه به این نتیجه رسید که نامه تاثیر گذار بوده.
– شک نکنید. میدونین من اسم این نامه رو چی گذاشتم؟ “نامه حقیقت". این لغتی هست که توصیف کننده نامه است. جمله به جمله، پاراگراف به پاراگراف این نامه در عرصه سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی حرف برای گفتن داره و همین هم باعث شده تا مورد اقبال مردم مخصوصا جوانانی که نسبت به مسائل روز تامل بیشتری دارن، قرار بگیره. تا حدی تحت تاثیر این نامه قرار گرفتم که خودم مقاله ای در این مورد نوشتم و در روزنامه معتبر “The post internazionale” منتشر شد.
من باز هم بر روی این موضوع تاکیید میکنم که نامه اول رهبر ایران نیز از لحاظ محتوی مطالب قابل تاملی داشت اما چیزی که میتوان از آن خوشحال بود، بازتاب گسترده تر و استقبال جوانانی بیشتر از نامه دوم است.
فقط یک نکته رو هم در پایان متذکر بشم که زمانی که رهبر ایران از رژیم غاصب صهیونیستی و یا همان اسرائیل صحبت می کنند و آنان را جنایتکار و متجاوز می نامند به هیچ عنوان منظورشان یهودیان و دین یهود نیست. این نکته رو مهم میدونستم چرا که برخی از رسانه های معاند ایران بعضا از این مساله سوء استفاده کردن و میکنن. شاید خیلی ها ندونن که یهودی ها در ایران آرام و مسالمت آمیز زندگی میکنن. اما من به عنوان یک انسان شناس که سالها بر روی ایران و ایرانی تحقیق کردم به آن کاملا واقف هستم.
– خانم چیاواردینی کمال سپاس را دارم.ید که نامه تاثیر گذار بوده.
– شک نکنید. میدونین من اسم این نامه رو چی گذاشتم؟ “نامه حقیقت". این لغتی هست که توصیف کننده نامه است. جمله به جمله، پاراگراف به پاراگراف این نامه در عرصه سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی حرف برای گفتن داره و همین هم باعث شده تا مورد اقبال مردم مخصوصا جوانانی که نسبت به مسائل روز تامل بیشتری دارن، قرار بگیره. تا حدی تحت تاثیر این نامه قرار گرفتم که خودم مقاله ای در این مورد نوشتم و در روزنامه معتبر “The post internazionale” منتشر شد.
من باز هم بر روی این موضوع تاکیید میکنم که نامه اول رهبر ایران نیز از لحاظ محتوی مطالب قابل تاملی داشت اما چیزی که میتوان از آن خوشحال بود، بازتاب گسترده تر و استقبال جوانانی بیشتر از نامه دوم است.
فقط یک نکته رو هم در پایان متذکر بشم که زمانی که رهبر ایران از رژیم غاصب صهیونیستی و یا همان اسرائیل صحبت می کنند و آنان را جنایتکار و متجاوز می نامند به هیچ عنوان منظورشان یهودیان و دین یهود نیست. این نکته رو مهم میدونستم چرا که برخی از رسانه های معاند ایران بعضا از این مساله سوء استفاده کردن و میکنن. شاید خیلی ها ندونن که یهودی ها در ایران آرام و مسالمت آمیز زندگی میکنن. اما من به عنوان یک انسان شناس که سالها بر روی ایران و ایرانی تحقیق کردم به آن کاملا واقف هستم.
– خانم چیاواردینی کمال سپاس را دارم.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
ما از اسلام آموختهایم که باید با پیروان ادیان دیگر با انصاف و عدالت برخورد کرد؛ این حکم اسلام به ما است. آنچه امروز در دنیا مشاهده میشود، این است که قدرتها و دولتهای مدّعی انصاف و عدالت، هیچ انصاف و عدالتی را جز در دایره سیاستهای تنگ و محدود و ظالمانه خودشان ملاحظه و مراعات نمیکنند. شما امروز میبینید در اروپا، در آمریکا، علیه مسلمانها چه تبلیغاتی انجام میگیرد. بحث این نیست که چرا مسلمانها آزادی لازم را در بسیاری از این کشورها ندارند؛ بحث بر سرِ این است که چرا امنیت جانی ندارند! یعنی حقیقتاً اینجوری است. همین فیلم «تکتیرانداز» که حالا سروصدایش بلند شده و هالیوود آن را درست کرده، تشویق میکند یک جوانِ مثلاً فرض کنید مسیحی یا غیر مسلمان را که تا آنجایی که میتواند و از دستش برمیآید، مسلمان را اذیت بکند، اصلاً تشویق میکند این معنا را؛ آنطور که نقل کردند، ما که این فیلم را ندیدیم. این روش روشِ مورد پسند اسلام نیست؛ اسلام معتقد است به انصاف. امیرالمؤمنین (علیهالصّلاهوالسّلام) در آن قضیهی حمله به [شهر انبار] میفرماید: بَلَغَنی اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم لَیدخُلُ المَرأَهَ المُسلِمَهَ وَ الاُخرَی المُعاهِدَه؛ من شنیدهام این افرادی که حمله کردند به این شهر، وارد خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمان ـ معاهده یعنی یهود و نصارایی که پیمان دارند و در زیر سایه حکومت اسلامی زندگی میکنند ـ میشوند و «یأخُذُ حِجلَها» و اذیت میکنند اینها را، آزار میکنند، ظلم میکنند. بعد حضرت میفرمایند که اگر مسلمان از این غم بمیرد، مورد ملامت نیست! ملاحظه میکنید، این امیرالمؤمنین [است]. اگر مسلمان از غصّه این بمیرد که سپاهیان دشمن و غارتگران، وارد خانه یک زن غیر مسلمان شدند و او را مورد آزار و اذیت قرار دادند و دستبند او را و حِجـِل(۳) او را گرفتند، ملامت نباید بشود؛ ملامت نمیشود. نظر اسلام این است. ما امیدواریم انشاءالله بر همین روال حرکت کنیم و پیش برویم.
و خاطرات خوبی هم داریم. من غالباً به منازل شهدای ارامنه و آشوری که رفتهام ـ که امسال هم خوشبختانه موفّق شدم منزل چند شهید ارمنی رفتم ـ میبینم اینها نسبت به کشورشان احساس تعهّد میکنند؛ یعنی واقعاً متعهّدانه رفتار کردند. زمان جنگ هم من یادم است که عدّهای از همین مسیحیان ارمنی آمدند اهواز؛ من در فرودگاه دیدم یک جماعتی نشستهاند، گفتم اینها چهکسانی هستند؟ گفتند اینها ارامنهاند، دارند میآیند جبهه برای کارهای صنعتی ـ ارامنه در کارهای صنعتی و فنّی و ماشین و این چیزها مسلّطند ـ و برای کمک و خدمت. آمدند؛ مرحوم چمران اینها را به کار گرفت. مبالغی اینها زحمت کشیدند، خدمت کردند، کار کردند و کسانی هم شهید شدند.
یکی از [اعضای] این خانوادههای ارمنی که من همین هفتهی پیش رفتم منزلشان، پسرش سرباز بوده؛ گفت سربازیاش تمام شد و ناراحت بود که جنگ هنوز هست؛ [میگفت] من سربازیام تمام شده و چه کار کنم. بعد گفت اتّفاقاً اعلام کردند مثلاً آن کسانی که سربازی رفتند، چند ماه ـ سه ماه یا فلان قدر ـ بیایند مجدّداً جبهه. گفت این خوشحال شد؛ خوشحال شد که باز دوباره فراخوانی کردند؛ آمد و رفت جبهه و بعد هم شهید شد، جسدش را آوردند؛ یعنی اینجور احساساتی را انسان در بین هممیهنان غیر مسلمان ما در کشور مشاهده میکند. خب تلاش کردند. و امیدواریم که نظام اسلامی بتواند به وظایف خودش در این زمینهها عمل کند؛ آنها هم حقیقتاً نسبت به کشور با تعهّد به معنای واقعی کلمه رفتار کنند.
این رفتارهای جمهوری اسلامی را هم در خارج منعکس کنید؛ یعنی واقعاً بدانند، بفهمند در دنیا و دنیای مسیحیت بداند که در کشور اسلامی اینقدر رواداری نسبت به غیر مسلمانها هست؛ این رواداریای که آنجاها وجود ندارد. و چقدر شما شنیدهاید مثلاً در آلمان، جوانهای نئونازی ـ که حالا افتخار میکنند که نازیاند؛ اسمشان را گذاشتهاند «نئونازی» ـ حمله میکنند به یک مشت مسلمان، به مسجد مسلمانها؛ میزنند، میکشند، تعقیب درست و حسابیای هم نمیشوند؛ ما هم نشنفتهایم. یا آن دختر خانم جوان عرب را که مثلاً فرض کنید که مقنعه داشته یا پوشیه داشته، بهخاطر حجابش میزنند میکشند و هیچکس اصلاً دنبال هم نمیکند؛ حالا گفتند یک مجازاتی [کردند]؛ آدم فکر نمیکند که خیلی جدّی اینها تعقیب میشود؛ واقعاً تعقیب هم نمیکنند. در جاهای دیگر هم همینجور؛ در آمریکا و جاهای دیگر و کشورهای دیگر هم متأسّفانه همینجور است؛ که خب، اینها مدّعی حقوق بشر هم هستند! اینها را مقایسه کنند با آنچه در ایران میگذرد. این چنین چیزی در ایران سابقه ندارد؛ یعنی در دوران اسلامی و جمهوری اسلامی، تعرّض به غیر مسلمان از سوی مسلمانها هیچ سابقهای ندارد. همان جوان حزباللّهی تند و داغ هم هرگز به خودش اجازه نمیدهد که به یک غیر مسلمانی تهاجم و حمله بکند و مانند اینها. امیدواریم انشاءالله خدای متعال به شماها و به ما توفیق بدهد که بتوانیم وظایفمان را انجام بدهیم.
اربعین هم آمد و رفت …..
ولی هنوز دلم درمیان دل زینب جامانده است…
چه بگویم از دل حیرت زده ام….مارأیت إلاجمیلا…
شام غریبان حسین است!
دلم درمیان بیابان کربلا هروله کنان می چرخددرمیان زنان وکودکان حسینی!
درمیان شعله های آتش خیمه ها!
ازنگاه رقیه می نگرم درکنار خار مغیلان!
گاه دستم به گوشم می رود،گاه دامنم رامی نگرم ،گاه گونه هایم را درآینه ورق می زنم!
چقدر ضرب سیلی سنگین است!!!
دلم درکربلا چشم می دواند
ازنگاه زینب می نگرم؛بایدصبور بود وشیرزن!!!
درحیرت چشمان رباب می چرخم ودرسکوت غم سکینه می شکنم!
مبهوت سکوت هق هق زنان گشته ام درمیان قهقه ی چکمه های سپاهیان شیطان!
دیروز رابه یاد می آورم وامروز…
به راستی فرداچه خواهدشد؟!!!
یادمی آورم روز اول را!
لیک سنگینی امروز دلم رامی دواندبه عاشورا…
وتمام وجودم می لرزد از لرزش اشکان یتیمان کربلا…
هنوزقلبم سیرمی کند درآفاق کربلا!
راستش امروز صبح ،درثانیه های کربلا دیده گشودم .هرچند دیشب هم درخیمه های
اباعبدالله الحسین قدم می زدم.
درخیمه زینب نگاهم به نگاهش آمیخته شد در لحظات بیم از تنهایی!!!باتمام لشکریان
نیمه شب برگشتم برای تجدیدپیمان واظهار سربازی!
ساعات خاموشی رابه یادمی آوردم آن دم که حسین تاریک کرد تمام صحن وسرا را!
وتمام ما راآزادکردازبیعت وپیمان تاماآزاده شویم درعهدباخدا.چه حس پروانگی خوبی بود!!
اما دیشب نتوانستم ذوب شوم در عباس!گویی یلی بود که…
شایدهم شرم از امان نامه شمر…شاید مشک…شاید آب
نمی دانم در عباس چه می گذشت!!!
باورکنیدشب از نیمه که گذشت پشت شبه حسین!
من نیز خار از بیابان می زدودم…
دلم در کنار دل زنان خیام بود هرچند هر ازگاهی نیز در بزم بذله گویی شب عاشورائیان
هم تقسیم می شدم…وسربرسجاده می گذاشتم…
هنوز دلم در پیچ وتاب شب وروز کربلاست…
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ ﴿۳۱﴾
پس چون [همسر عزيز] از مكرشان اطلاع يافت نزد آنان [كسى] فرستاد و محفلى برايشان آماده ساخت و به هر يك از آنان [ميوه و] كاردى داد و [به يوسف] گفت بر آنان درآى پس چون [زنان] او را ديدند وى را بس شگرف يافتند و [از شدت هيجان] دستهاى خود را بريدند و گفتند منزه استخدا اين بشر نيست اين جز فرشتهاى بزرگوار نيست (۳۱)
پس از آنکه یوسف مانند هر انسان شریفی از بند عشق زلیخا می گریزد و عزیز مصر بر در ظاهر می شود و پس از جستجو درمی یابد که خطا از جانب زلیخاست با او می گوید که نزد پروردگارت از این گناه آمرزش بخواه و همچنین یوسف را نیز توصیه می کند که از این واقعه درگذرد.
پس از این اتفاق در شهر مصر میان زنان مصری هیاهویی در می افتد که همسر عزیز مصر را با غلام خویش سر و سودایی بوده است و ما او را در گمراهی آشکار می بینیم.
مقصود از گمراهی آشکار همان عشق است که در جان زلیخا بود و مردمان عاشق را گمراه می خوانند چنانکه یعقوب را نیز به سبب عشق یوسف گفتند که در گمراهی آشکار است.
زلیخا برای آنکه ملامت زنان مصری را به خود ایشان بازگرداند، مهمانی ترتیب می دهد و آن زنان را به قصر خویش دعوت می کند و ایشان در حالی که بر بالش های خویش تکیه کرده و با کاردی به پوست کندن ترنج و نارنج و میوه های دیگر مشغول شده اند به ناگاه با یوسف که به فرمان زلیخا از پشت پرده بیرون آمده است روبه رو می شوند.
جمال یوسف چنان ایشان را از خود بی خود می کند که دستها را به جای ترنج می برند و خبر نمی شوند بلکه همه یک زبان از حیرت و تعجب به تکبیر و ستایش جمال یوسف فریاد بر می آورند.
آنها می گویند هیهات که این غلام از جنس آدمیان باشد، بلکه او بی گمان فرشته ای بسیار عزیز و با کرامت است.
گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را
سعدی