نارنج

اجتماعی,فقهی,سیاسی,جنگ نرم,خانواده,سرگرمی
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دوراهی فرزند و انقلاب؛ هاشمی به دنبال فائزه سقوط می‌کند یا با برائت خود را نجات می‌دهد؟

06 مرداد 1395 توسط نارنج

دوراهی فرزند و انقلاب؛
هاشمی به دنبال فائزه سقوط می‌کند یا با برائت خود را نجات می‌دهد؟
فائزه هاشمی در سخنان جدید خود، حکومت اسلامی که برآیند آرمان امام و شهدا و حاصل انقلاب اسلامی است را به سادگی نفی کرده است. وی با این بهانه که کارگزاران حکومت اسلامی نمی‌توانند به‌خوبی عمل کنند و در نظر مردم نواقص کار حاکمان به حکومت نسبت داده می‌شود با اینکه اسلام را دین کاملی می‌خواند اما اظهار می‌دارد که حکومت دینی را قبول ندارد. [۱]

سخنان فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی حائز چند محور مهم است که در ادامه بدان اشاره می‌کنیم:‌

اول: یکی از ارزش‌های خبری که رویدادی را به خبر تبدیل می‌کند و آن را برای افکار عمومی مهم جلوه می‌دهد، «شهرت» است. اگر به کارنامه کاری فائزه هاشمی نگاهی بیندازیم موضوع دختر رئیس‌جمهور پیشین ایران و فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودن وی اصلی‌ترین وجه بارز شخصیت و هویتش را در برمی‌گیرد. رانتی که وی را وارد دنیای سیاست کرد و او را امروز در صدر مجالس می‌نشاند تا افاضه کلام کند. درواقع دختر یک رجل سیاسی بودن است که سبب توجه رسانه‌ها به فائزه هاشمی می‌شود و فائزه به شخصه نه علمی دارد و نه جایگاهی که سخنانش مورد توجه قرار بگیر، نه حرف جدیدی زده است و نه استدلال علمی پشت سر ادعاهای مبتدیش وجود دارد وگرنه چه‌بسا افرادی که بسیار علمی‌تر، مستدل‌تر و موجه‌تر از او سخن می‌گویند ولی به این شکل سخنان و آرای‌شان مورد توجه رسانه‌ها و افکار عمومی قرار نمی‌گیرد.

دوم: انتساب فائزه هاشمی به اکبر هاشمی رفسنجانی و سخنان متناقضی که عموماً در مقابل حکومت دینی بر زبان می‌راند برای هاشمی که خود سال‌ها به‌عنوان رئیس‌جمهور این حکومت فعالیت کرده و مسئولیت‌های کلیدی را در دست داشته است قطعاً هزینه‌هایی در بردارد. فائزه هاشمی عملکرد بد حاکمان دینی را دلیل اصلی عقیده خود یعنی نفی حکومت دینی برمی‌شمارد. بنابراین این موضوع در اصل به پدر وی نیز بازمی‌گردد و آبرو، حیثیت، جایگاه و آینده هاشمی رفسنجانی به‌عنوان یکی از حاکمان حکومت دینی که مطرح می‌کند که نزدیک‌ترین فرد به سران نظام است را دچار خدشه می‌کند.

سوم: بنابر نسبت پدر و دختری این دو و جایگاه انتصابی که هاشمی در حاکمیت دارد، افکار عمومی به دنبال پاسخ و واکنش مناسب وی نسبت به رفتار و اظهارات فائزه هاشمی است. باید دید که هاشمی مانند گذشته رفتار دخترش و خانواده‌اش را تأیید می‌کند، یا اینکه سکوت معناداری اختیار می‌کند و یا اینکه مانند حضور فائزه هاشمی در محفل فرقه بهائیت که انتقاد بسیاری را به دنبال داشت، هاشمی برای فرار از فشارها به قول آیت‌الله مکارم شیرازی اعتراض ملایمی نسبت به رفتار دخترش از خود بروز می‌دهد و چیزکی برای خالی نبودن عریضه و برداشتن اتهام از دوش خود به وی می‌گوید.

در ماجرای ارتباط فائزه هاشمی با عناصر بهائی وی در مقابل سخنان پدرش که همه داشته‌ها و شخصیت سیاسی خود را از وی دارد، ایستاد و در مقابل این حرف هاشمی رفسنجانی که گفته بود فائزه اشتباه کرده و باید جبران کند به یک رسانه خارجی گفت که نه‌تنها اقدامش اشتباه نبوده و از آن پشیمان نیست، بلکه نظام به بهاییان ظلم کرده است.[۲] البته این سه حالت به سابقه و آبروی مانده هاشمی رفسنجانی ضربه می‌زند و بیشتر شانه خالی کردن از مسئولیت است و نمی‌تواند افکار عمومی را چندان قانع کند و مشکل و تناقضاتی دیگری را به مشکلات گذشته مواضع هاشمی اضافه می‌کند.

چهارم: گزینه دیگری نیز پیش روی هاشمی رفسنجانی هست. گزینه‌ای که آبروی باقی مانده هاشمی را حفظ می‌کند. اعلام برائت از سخنان فائزه هاشمی و توضیح صریح مواضع در مورد حکومت دینی ازجمله گزینه‌هایی است که رفتار مقتضی در چنین شرایطی است. درواقع راه‌حل اصلی و درستی که هاشمی رفسنجانی در چنین مواقعی باید انجام دهد برخورد مستقیم با سخنان شاذ اعضای خانواده خود با کنار گذاشتن علاقه به فرزند است.

در این راستا، هاشمی با هویت و ماهیت اصیل خود نیز رودررو است و بایستی ماهیت اصلی خود را به جامعه نشان دهد و از این حیث باید منتظر نشست و دید که هاشمی چه رفتاری از خود درباره نفی کلی حکومت دینی که خود به‌عنوان یکی از انقلابیون برجسته برای به وجود آمدن آن تلاش و مبارزه کرد، نشان می‌دهد؟ موضوعی که عیار انقلابی هاشمی را در سال‌های کهن‌سالی‌اش نشان می‌دهد و کارنامه سوابق وی را تکمیل می‌کند.

هاشمی در ابتدای دهه هشتاد درباره فائزه می‌گوید: فائزه کارش را با ورزش خانم‌ها شروع کرد که کار درستی هم بود. یکی از اشکالات از اول انقلاب این بود که به زن‌ها در ابعاد نیازهایشان توجه نمی‌کردیم و او به خاطر اینکه این نیاز را فهمیده بود، به دنبال کمک رفت… او مخلص انقلاب است.

هاشمی همچنین درباره اظهارات ضد انقلابی فاطمه هاشمی، دیگر دخترش سکوت کرده و هنوز هیچ موضعی برابر این اظهارات نگرفته است.

فاطمه هاشمی با متهم کردن نظام و همچنین با افشاگری درباره نظام فکری خانواده آقای هاشمی به نقل از پدرش می‌گوید: “سال ۸۸ هم روزی پدر ما را دورهم جمع کردند و گفتند دو راه برای زندگی جلوی ما هست: یکی اینکه با حکومت و کسانی که تخلف و ظلم می‌کنند، باشیم و قطعاً شما بهترین زندگی را خواهید داشت؛ اما اگر در کنار مردم قرار بگیرم و از مردم حمایت کنم، شما را اذیت می‌کنند و به زندان می‌اندازند و برخوردهای غیرقانونی با شما انجام می‌دهند و شما باید این‌ها را تحمل‌کنید و ما هم گفتیم تحمل می‌کنیم زیرا چیزی جز راه درست در کنار مردم را نمی‌خواهیم.
[۱] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/608538
eghnews.ir/fa/news/574063″ rel="nofollow">http://www.mashreghnews.ir/fa/news/574063

portant;” src="http://narenj.kowsarblog.ir/media/blogs/narenj/image/14696132121765421_532.jpg?mtime=1469613408″ alt="14696132121765421_532.jpg"/>

 نظر دهید »

دوراهی فرزند و انقلاب؛ هاشمی به دنبال فائزه سقوط می‌کند یا با برائت خود را نجات می‌دهد؟

06 مرداد 1395 توسط نارنج

دوراهی فرزند و انقلاب؛
هاشمی به دنبال فائزه سقوط می‌کند یا با برائت خود را نجات می‌دهد؟
فائزه هاشمی در سخنان جدید خود، حکومت اسلامی که برآیند آرمان امام و شهدا و حاصل انقلاب اسلامی است را به سادگی نفی کرده است. وی با این بهانه که کارگزاران حکومت اسلامی نمی‌توانند به‌خوبی عمل کنند و در نظر مردم نواقص کار حاکمان به حکومت نسبت داده می‌شود با اینکه اسلام را دین کاملی می‌خواند اما اظهار می‌دارد که حکومت دینی را قبول ندارد. [۱]

سخنان فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی حائز چند محور مهم است که در ادامه بدان اشاره می‌کنیم:‌

اول: یکی از ارزش‌های خبری که رویدادی را به خبر تبدیل می‌کند و آن را برای افکار عمومی مهم جلوه می‌دهد، «شهرت» است. اگر به کارنامه کاری فائزه هاشمی نگاهی بیندازیم موضوع دختر رئیس‌جمهور پیشین ایران و فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودن وی اصلی‌ترین وجه بارز شخصیت و هویتش را در برمی‌گیرد. رانتی که وی را وارد دنیای سیاست کرد و او را امروز در صدر مجالس می‌نشاند تا افاضه کلام کند. درواقع دختر یک رجل سیاسی بودن است که سبب توجه رسانه‌ها به فائزه هاشمی می‌شود و فائزه به شخصه نه علمی دارد و نه جایگاهی که سخنانش مورد توجه قرار بگیر، نه حرف جدیدی زده است و نه استدلال علمی پشت سر ادعاهای مبتدیش وجود دارد وگرنه چه‌بسا افرادی که بسیار علمی‌تر، مستدل‌تر و موجه‌تر از او سخن می‌گویند ولی به این شکل سخنان و آرای‌شان مورد توجه رسانه‌ها و افکار عمومی قرار نمی‌گیرد.

دوم: انتساب فائزه هاشمی به اکبر هاشمی رفسنجانی و سخنان متناقضی که عموماً در مقابل حکومت دینی بر زبان می‌راند برای هاشمی که خود سال‌ها به‌عنوان رئیس‌جمهور این حکومت فعالیت کرده و مسئولیت‌های کلیدی را در دست داشته است قطعاً هزینه‌هایی در بردارد. فائزه هاشمی عملکرد بد حاکمان دینی را دلیل اصلی عقیده خود یعنی نفی حکومت دینی برمی‌شمارد. بنابراین این موضوع در اصل به پدر وی نیز بازمی‌گردد و آبرو، حیثیت، جایگاه و آینده هاشمی رفسنجانی به‌عنوان یکی از حاکمان حکومت دینی که مطرح می‌کند که نزدیک‌ترین فرد به سران نظام است را دچار خدشه می‌کند.

سوم: بنابر نسبت پدر و دختری این دو و جایگاه انتصابی که هاشمی در حاکمیت دارد، افکار عمومی به دنبال پاسخ و واکنش مناسب وی نسبت به رفتار و اظهارات فائزه هاشمی است. باید دید که هاشمی مانند گذشته رفتار دخترش و خانواده‌اش را تأیید می‌کند، یا اینکه سکوت معناداری اختیار می‌کند و یا اینکه مانند حضور فائزه هاشمی در محفل فرقه بهائیت که انتقاد بسیاری را به دنبال داشت، هاشمی برای فرار از فشارها به قول آیت‌الله مکارم شیرازی اعتراض ملایمی نسبت به رفتار دخترش از خود بروز می‌دهد و چیزکی برای خالی نبودن عریضه و برداشتن اتهام از دوش خود به وی می‌گوید.

در ماجرای ارتباط فائزه هاشمی با عناصر بهائی وی در مقابل سخنان پدرش که همه داشته‌ها و شخصیت سیاسی خود را از وی دارد، ایستاد و در مقابل این حرف هاشمی رفسنجانی که گفته بود فائزه اشتباه کرده و باید جبران کند به یک رسانه خارجی گفت که نه‌تنها اقدامش اشتباه نبوده و از آن پشیمان نیست، بلکه نظام به بهاییان ظلم کرده است.[۲] البته این سه حالت به سابقه و آبروی مانده هاشمی رفسنجانی ضربه می‌زند و بیشتر شانه خالی کردن از مسئولیت است و نمی‌تواند افکار عمومی را چندان قانع کند و مشکل و تناقضاتی دیگری را به مشکلات گذشته مواضع هاشمی اضافه می‌کند.

چهارم: گزینه دیگری نیز پیش روی هاشمی رفسنجانی هست. گزینه‌ای که آبروی باقی مانده هاشمی را حفظ می‌کند. اعلام برائت از سخنان فائزه هاشمی و توضیح صریح مواضع در مورد حکومت دینی ازجمله گزینه‌هایی است که رفتار مقتضی در چنین شرایطی است. درواقع راه‌حل اصلی و درستی که هاشمی رفسنجانی در چنین مواقعی باید انجام دهد برخورد مستقیم با سخنان شاذ اعضای خانواده خود با کنار گذاشتن علاقه به فرزند است.

در این راستا، هاشمی با هویت و ماهیت اصیل خود نیز رودررو است و بایستی ماهیت اصلی خود را به جامعه نشان دهد و از این حیث باید منتظر نشست و دید که هاشمی چه رفتاری از خود درباره نفی کلی حکومت دینی که خود به‌عنوان یکی از انقلابیون برجسته برای به وجود آمدن آن تلاش و مبارزه کرد، نشان می‌دهد؟ موضوعی که عیار انقلابی هاشمی را در سال‌های کهن‌سالی‌اش نشان می‌دهد و کارنامه سوابق وی را تکمیل می‌کند.

هاشمی در ابتدای دهه هشتاد درباره فائزه می‌گوید: فائزه کارش را با ورزش خانم‌ها شروع کرد که کار درستی هم بود. یکی از اشکالات از اول انقلاب این بود که به زن‌ها در ابعاد نیازهایشان توجه نمی‌کردیم و او به خاطر اینکه این نیاز را فهمیده بود، به دنبال کمک رفت… او مخلص انقلاب است.

هاشمی همچنین درباره اظهارات ضد انقلابی فاطمه هاشمی، دیگر دخترش سکوت کرده و هنوز هیچ موضعی برابر این اظهارات نگرفته است.

فاطمه هاشمی با متهم کردن نظام و همچنین با افشاگری درباره نظام فکری خانواده آقای هاشمی به نقل از پدرش می‌گوید: “سال ۸۸ هم روزی پدر ما را دورهم جمع کردند و گفتند دو راه برای زندگی جلوی ما هست: یکی اینکه با حکومت و کسانی که تخلف و ظلم می‌کنند، باشیم و قطعاً شما بهترین زندگی را خواهید داشت؛ اما اگر در کنار مردم قرار بگیرم و از مردم حمایت کنم، شما را اذیت می‌کنند و به زندان می‌اندازند و برخوردهای غیرقانونی با شما انجام می‌دهند و شما باید این‌ها را تحمل‌کنید و ما هم گفتیم تحمل می‌کنیم زیرا چیزی جز راه درست در کنار مردم را نمی‌خواهیم.
[۱] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/608538
eghnews.ir/fa/news/574063″ rel="nofollow">http://www.mashreghnews.ir/fa/news/574063

portant;” src="http://narenj.kowsarblog.ir/media/blogs/narenj/image/14696132121765421_532.jpg?mtime=1469613401″ alt="14696132121765421_532.jpg"/>

 نظر دهید »

امید-شاید تو مثل آن وقت ها نگاهمان نمی کنی

15 خرداد 1395 توسط نارنج

———-امید ————

شاید تو مثل آن وقت ها نگاهمان نمی کنی
دیگر مثل سابق هم، صدایمان نمی کنی؟

انتظار را در حد واژه‎ها مدام بهانه می کنیم
در این بهانه بازار هم ، رهایمان نمی کنی

یوسف را در این بازارها بی بهاء هم نمی برند
چرا صبر را بهانه می کنی،رهایمان نمی کنی

در این زمین دل، کسی یعقوب نمی شود
زلیخا هم نمی شویم، رهایمان نمی کنی!

یعقوب شده ای دگر بوی یوسف نمی دهی
عجب امیدی داری، چرا رهایمان نمی کنی

 نظر دهید »

سردار سلیمانی قهرمان روس ها در شبکه های اجتماعی +تصاویر

14 آذر 1394 توسط نارنج

صفحه شبکه های اجتماعی طرفداران ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، برای قدردانی از سردار حاج قاسم سلیمانی سنگ تمام گذاشتند و با انتشار پست هایی با عناوین مختلف از سردار سلیمانی بخاطر طرح ریزی و فرماندهی عملیات نجات خلبان روسی جنگنده سوخو ۲۴ ساقط شده این کشور توسط ترکیه، صمیمانه قدردانی کردند.

در یکی از این پست‌ها که به سپاس از زحمات این سردار دلاور جمهوری اسلامی نوشته شده، آمده است: “به این قهرمان تعظیم کنید"، در پست های دیگری با اشاره به فرماندهی عملیات نجات خلبان جنگنده روسی توسط سردار سلیمانی، به وی لقب‌های “شکارچی شکارچیان” و “ناجی خلبان روسی” داده شده است، همچنین برخی از کاربران روس پست هایی با عنوان “ژنرال، خلبان را نجات داد” و “سرداری که در برابر آب و آتش مقاوم است” به اشتراک گذاشته اند.

 1 نظر

بازتاب و انتشار گسترده تر نامه دوم رهبری نسبت به نامه اول/ ایتالیا هم برده آمریکا و اسرائیل است/ طرف صحبت رهبری با صهیونیست هاست نه یهود، سوء استفاده نکنید

14 آذر 1394 توسط نارنج

یکی از فعالان عرصه رسانه در ایتالیا خانم “تیتزیانا چیاواردینی” استاد دانشگاه و انسان شناس ساکن رم است که در مورد نامه رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان غربی و مقایسه آن با نامه اول صحبت های شنیدنی دارد که خبرنگار بین الملل تیتر یک آنرا تهیه و به شرح زیر می باشد:
– خانم چیاواردینی بسیار تشکر از اینکه باز هم بنده رو پذیرفتین.
– خواهش می کنم. باعث افتخار بندست.
– خانم چیاواردینی خب این روزها بحث داغ، بحث نامه دوم رهبر انقلاب به جوانان غربی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی هست. شما چه صحبتی برای خوانندگان ما دارین؟
– بله. بزارین یک مقدار برگردم به عقب. زمان حملات تروریستی پاریس. دقیقا زمانی که این اتفاق افتاد مطمئن بودم موجی از اسلام هراسی و بازی های کهنه سیاستمداران در راه است و شک نداشتم به انتشار نامه ای از طرف رهبر ایران. من مطمئن بودم که رهبر ایران هوشیارانه در پی مبارزه با جنگی نرم که سیاستمداران دنیا از طریق رسانه ها در حال برنامه ریزی بودند، خواهد بود. که بعد از چند روز نامه منتشر شد و آنرا مطالعه کردم. اگر رسانه ها ی اروپایی و آمریکایی به جای گمراه کردن مردم ، وسیله ای برای آگاه کردن اونها بودن هیچ مشکلی وجود نداشت. اما مشکل از جایی شروع میشه که رسانه ها تحت امر سیاستمداران و سودجویانی قرار داره که تنها بهره سیاسی از اون میبرن و یکی از اونها اسلام هراسیست.
دفعه پیش نقاشی مجله “شارلی ابدو” بهانه ای برای اسلام هراسی شد و این بار حملات تروریستی. بهانه هایی که دلیلشو عواملش بر هیچ کس پوشیده نیست.
– درسته. پس شما انتظار نامه ای از سمت رهبری را داشتین. خب مطمئنا نامه رو خیلی ها خوندن و از اون اطلاع دارن.اما سوال من در اینجا اینکه کدوم بخش از نامه برای شما به عنوان یک خبرنگار و انسان شناس جذاب و گیرا بود؟
– سه یا چهار قسمت رو بسیار پسندیدم. دقیقا زمانی که اسرائیل و آمریکا رو مورد خطاب قرار میدن. تروریسم اسرائیلی و آمریکایی. آنجا که میگوید: « امروزه کمتر کسی از نقش ایالات متحده آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده یا طالبان و دنباله های شوم آن بی اطلاع است» . ایشان به راحتی و با قدرت در مقابل آمریکا و اسرائیل یک تنه می ایستن. راستش من یک ایتالیایی هستم درسته اما ما هم برده های آمریکا و اسرائیل هستیم . ما هم متاسفانه هیچ کاری بدون اجازه این کشورها نمی تونیم انجام بدیم . باور کنین ما هم آزاد نیستیم. به هیچ عنوان!
یا اون قسمت که اذهان رو معطوف به حملات وحشیانه و تروریستی نسبت به فلسطینی ها و سوری ها می کنن که اگر شما یک روز این حادثه را تجربه کردین آنها سالهاست که زیر سایه ترس و وحشت زندگی میکنن.
و یا این قسمت نیز بسیار برای من جذاب بود : «امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست».
– سوال بعدی من در مورد نامه اول هست. دقیقا یادم هست که اون زمان وقتی از شما سوال کردم که بازتاب نامه در ایتالیا چگونه بود شما راضی نبودین. اینبار چگونه است؟
– بله دقیقا به خاطر دارم. اون بار جواب سوالتون رو صادقانه دادم که زیاد بازتاب گسترده ای در ایتالیا نداشت. شاید یک یا نهایت دو روزنامه در مورد آن صحبت بسیار کوتاهی کردند. اما این بار هم صادقانه جواب شما رو میدم. نامه اول با نامه دوم از لحاظ بازتاب زمین تا آسمان فرق داشت. نامه دوم رهبری به طرز باورنکردنی در حال انتشار است. نامه دوم نسبت به نامه اول شفاف تر و با اهمیت تر است. در نامه دوم با چالش ها و درد و رنج هایی که دنیا به اونها دچار شده روبرو میشیم. با نوشته های نامه دوم می تونیم به راحتی دلیل حملات تروریستی اخیر رو متوجه بشیم و بفهمیم که چه کسایی پشت این حملات بودند . روزنامه ها، وب سایت های خبری، شبکه های تلوزیونی و رادیویی آن را بازتاب گسترده دادند و بحث داغ این روزهای ایتالیاست. و این نشان از جذابیت این نامه در بین مردم و جوانان این کشور است. این نشون میده که مردم نسبت به ایران حساس تر شدن. مردم ایتالیا به این باور رسیدن که ایران کشوری است با پیشینه قوی و قدرتی در منطقه که تنها کشوری که میتواند مسائل خاورمیانه و حملات تروریستی گروهک تروریستی داعش را از روی صداقت نه منفعت حل بکند، ایران است. برای شما برخی از این بازتاب ها رو ارسال می کنم.
– ممنون از شما. پس با صحبت های شما میشه به این نتیجه رسیکی از فعالان عرصه رسانه در ایتالیا خانم “تیتزیانا چیاواردینی” استاد دانشگاه و انسان شناس ساکن رم است که در مورد نامه رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان غربی و مقایسه آن با نامه اول صحبت های شنیدنی دارد که خبرنگار بین الملل تیتر یک آنرا تهیه و به شرح زیر می باشد:
– خانم چیاواردینی بسیار تشکر از اینکه باز هم بنده رو پذیرفتین.
– خواهش می کنم. باعث افتخار بندست.
– خانم چیاواردینی خب این روزها بحث داغ، بحث نامه دوم رهبر انقلاب به جوانان غربی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی هست. شما چه صحبتی برای خوانندگان ما دارین؟
– بله. بزارین یک مقدار برگردم به عقب. زمان حملات تروریستی پاریس. دقیقا زمانی که این اتفاق افتاد مطمئن بودم موجی از اسلام هراسی و بازی های کهنه سیاستمداران در راه است و شک نداشتم به انتشار نامه ای از طرف رهبر ایران. من مطمئن بودم که رهبر ایران هوشیارانه در پی مبارزه با جنگی نرم که سیاستمداران دنیا از طریق رسانه ها در حال برنامه ریزی بودند، خواهد بود. که بعد از چند روز نامه منتشر شد و آنرا مطالعه کردم. اگر رسانه ها ی اروپایی و آمریکایی به جای گمراه کردن مردم ، وسیله ای برای آگاه کردن اونها بودن هیچ مشکلی وجود نداشت. اما مشکل از جایی شروع میشه که رسانه ها تحت امر سیاستمداران و سودجویانی قرار داره که تنها بهره سیاسی از اون میبرن و یکی از اونها اسلام هراسیست.
دفعه پیش نقاشی مجله “شارلی ابدو” بهانه ای برای اسلام هراسی شد و این بار حملات تروریستی. بهانه هایی که دلیلشو عواملش بر هیچ کس پوشیده نیست.
– درسته. پس شما انتظار نامه ای از سمت رهبری را داشتین. خب مطمئنا نامه رو خیلی ها خوندن و از اون اطلاع دارن.اما سوال من در اینجا اینکه کدوم بخش از نامه برای شما به عنوان یک خبرنگار و انسان شناس جذاب و گیرا بود؟
– سه یا چهار قسمت رو بسیار پسندیدم. دقیقا زمانی که اسرائیل و آمریکا رو مورد خطاب قرار میدن. تروریسم اسرائیلی و آمریکایی. آنجا که میگوید: « امروزه کمتر کسی از نقش ایالات متحده آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده یا طالبان و دنباله های شوم آن بی اطلاع است» . ایشان به راحتی و با قدرت در مقابل آمریکا و اسرائیل یک تنه می ایستن. راستش من یک ایتالیایی هستم درسته اما ما هم برده های آمریکا و اسرائیل هستیم . ما هم متاسفانه هیچ کاری بدون اجازه این کشورها نمی تونیم انجام بدیم . باور کنین ما هم آزاد نیستیم. به هیچ عنوان!
یا اون قسمت که اذهان رو معطوف به حملات وحشیانه و تروریستی نسبت به فلسطینی ها و سوری ها می کنن که اگر شما یک روز این حادثه را تجربه کردین آنها سالهاست که زیر سایه ترس و وحشت زندگی میکنن.
و یا این قسمت نیز بسیار برای من جذاب بود : «امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست».
– سوال بعدی من در مورد نامه اول هست. دقیقا یادم هست که اون زمان وقتی از شما سوال کردم که بازتاب نامه در ایتالیا چگونه بود شما راضی نبودین. اینبار چگونه است؟
– بله دقیقا به خاطر دارم. اون بار جواب سوالتون رو صادقانه دادم که زیاد بازتاب گسترده ای در ایتالیا نداشت. شاید یک یا نهایت دو روزنامه در مورد آن صحبت بسیار کوتاهی کردند. اما این بار هم صادقانه جواب شما رو میدم. نامه اول با نامه دوم از لحاظ بازتاب زمین تا آسمان فرق داشت. نامه دوم رهبری به طرز باورنکردنی در حال انتشار است. نامه دوم نسبت به نامه اول شفاف تر و با اهمیت تر است. در نامه دوم با چالش ها و درد و رنج هایی که دنیا به اونها دچار شده روبرو میشیم. با نوشته های نامه دوم می تونیم به راحتی دلیل حملات تروریستی اخیر رو متوجه بشیم و بفهمیم که چه کسایی پشت این حملات بودند . روزنامه ها، وب سایت های خبری، شبکه های تلوزیونی و رادیویی آن را بازتاب گسترده دادند و بحث داغ این روزهای ایتالیاست. و این نشان از جذابیت این نامه در بین مردم و جوانان این کشور است. این نشون میده که مردم نسبت به ایران حساس تر شدن. مردم ایتالیا به این باور رسیدن که ایران کشوری است با پیشینه قوی و قدرتی در منطقه که تنها کشوری که میتواند مسائل خاورمیانه و حملات تروریستی گروهک تروریستی داعش را از روی صداقت نه منفعت حل بکند، ایران است. برای شما برخی از این بازتاب ها رو ارسال می کنم.
– ممنون از شما. پس با صحبت های شما میشه به این نتیجه رسید که نامه تاثیر گذار بوده.
– شک نکنید. میدونین من اسم این نامه رو چی گذاشتم؟ “نامه حقیقت". این لغتی هست که توصیف کننده نامه است. جمله به جمله، پاراگراف به پاراگراف این نامه در عرصه سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی حرف برای گفتن داره و همین هم باعث شده تا مورد اقبال مردم مخصوصا جوانانی که نسبت به مسائل روز تامل بیشتری دارن، قرار بگیره. تا حدی تحت تاثیر این نامه قرار گرفتم که خودم مقاله ای در این مورد نوشتم و در روزنامه معتبر “The post internazionale” منتشر شد.
من باز هم بر روی این موضوع تاکیید میکنم که نامه اول رهبر ایران نیز از لحاظ محتوی مطالب قابل تاملی داشت اما چیزی که میتوان از آن خوشحال بود، بازتاب گسترده تر و استقبال جوانانی بیشتر از نامه دوم است.
فقط یک نکته رو هم در پایان متذکر بشم که زمانی که رهبر ایران از رژیم غاصب صهیونیستی و یا همان اسرائیل صحبت می کنند و آنان را جنایتکار و متجاوز می نامند به هیچ عنوان منظورشان یهودیان و دین یهود نیست. این نکته رو مهم میدونستم چرا که برخی از رسانه های معاند ایران بعضا از این مساله سوء استفاده کردن و میکنن. شاید خیلی ها ندونن که یهودی ها در ایران آرام و مسالمت آمیز زندگی میکنن. اما من به عنوان یک انسان شناس که سالها بر روی ایران و ایرانی تحقیق کردم به آن کاملا واقف هستم.
– خانم چیاواردینی کمال سپاس را دارم.ید که نامه تاثیر گذار بوده.
– شک نکنید. میدونین من اسم این نامه رو چی گذاشتم؟ “نامه حقیقت". این لغتی هست که توصیف کننده نامه است. جمله به جمله، پاراگراف به پاراگراف این نامه در عرصه سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی حرف برای گفتن داره و همین هم باعث شده تا مورد اقبال مردم مخصوصا جوانانی که نسبت به مسائل روز تامل بیشتری دارن، قرار بگیره. تا حدی تحت تاثیر این نامه قرار گرفتم که خودم مقاله ای در این مورد نوشتم و در روزنامه معتبر “The post internazionale” منتشر شد.
من باز هم بر روی این موضوع تاکیید میکنم که نامه اول رهبر ایران نیز از لحاظ محتوی مطالب قابل تاملی داشت اما چیزی که میتوان از آن خوشحال بود، بازتاب گسترده تر و استقبال جوانانی بیشتر از نامه دوم است.
فقط یک نکته رو هم در پایان متذکر بشم که زمانی که رهبر ایران از رژیم غاصب صهیونیستی و یا همان اسرائیل صحبت می کنند و آنان را جنایتکار و متجاوز می نامند به هیچ عنوان منظورشان یهودیان و دین یهود نیست. این نکته رو مهم میدونستم چرا که برخی از رسانه های معاند ایران بعضا از این مساله سوء استفاده کردن و میکنن. شاید خیلی ها ندونن که یهودی ها در ایران آرام و مسالمت آمیز زندگی میکنن. اما من به عنوان یک انسان شناس که سالها بر روی ایران و ایرانی تحقیق کردم به آن کاملا واقف هستم.
– خانم چیاواردینی کمال سپاس را دارم.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

نارنج

فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ پس چون [زنان] او را ديدند وى را بس شگرف يافتند و [از شدت هيجان] دستهاى خود را بريدند و گفتند منزه است‏خدا اين بشر نيست اين جز فرشته‏اى بزرگوار نيست(آیه ۳۱ سوره یوسف)
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • جانم فدای رهبر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس